گمگشتگی درونمایه اصلی رمان سکوتها است. شخصیتها در برابر هم قرار میگیرند اما هر یک به گونهای در جهان خود گم شدهاند و به همین دلیل حرف چندانی برای هم ندارند و در برابر هم سکوت میکنند. رمان سکوتها، فرمی قطعه قطعه دارد که هر قطعه آن به مثابه یک بخش از رمان حول شخصیت یا شخصیتهایی جریان دارد که در عنوان فصل هم آمده است.