رمان خارجی

اکسیر عشق

«آیا عشق فرآیندی شیمیایی است یا اعجازی روحانی؟ و آیا راهی خطاناپذیر برای شعله‌ور کردن اشتیاق وجود دارد؟ چیزی شبیه اکسیری که زمانی تریستان و ایزو را یگانه کرده بود و یا آنکه ما در دوست داشتن کاملا آزادیم؟» آدام و لوییز، عاشقانی قدیمی، پس از زندگی مشترک و رویاگونه، حال با فرسنگ‌ها فاصله از یکدیگر ـ مرد در پاریس و زن در مونترال ـ زندگی می‌کنند. آنان با نامه از زخم‌های گذشته یاد می‌کنند و به ماجراهای تازه‌ای، که زندگی برایشان قلم زده است، اقرار می‌کنند، برای برانگیختن عشق رجز می‌خوانند، اما پرسش این است که آیا در این فراز و فرود حقه‌ای نهفته است؟ در این کتاب، اشمیت، مشاهده‌گر شایسته هوا و هوس‌های دل، به کاوش در راز جذبه‌ها و احساسات می‌پردازد.

البرز
9789644429255
۱۳۹۴
۱۷۰ صفحه
۱۵۳۲ مشاهده
۰ نقل قول
اریک امانوئل اشمیت
صفحه نویسنده اریک امانوئل اشمیت
۵۲ رمان اریک امانوئل اشمیت نویسنده، نمایش‌نامه‌نویس و فیلسوف فرانسوی است. نوشته‌های او به ۴۳ زبان دنیا منتشر شده و نمایشنامه‌های او در بیش از ۵۰ کشور روی صحنه رفته‌است. چندین جایزه تئاتر مولیر فرانسه، جایزه بهترین مجموعه داستان گنکور، جایزه آکادمی بالزاک همراه بسیاری از جوایز فرانسوی و خارجی از جوایز اهداشده به اشمیت است. نمایشنامه‌هایی از او نظیر «خرده جنایت‌های زناشویی» و «مهمانسرای دو دنیا» و آثاری از مجموعه داستان «گل‌های معرفت» مانند «میلارپا»، «ابراهیم آقا و گل‌های قرآن»، «اسکار و خانم ...
دیگر رمان‌های اریک امانوئل اشمیت
آقا ابراهیم و گل‌های کتابش
آقا ابراهیم و گل‌های کتابش "آقا ابراهیم و گل‌های ..." دومین قسمت از سه‌گانه‌ی اریک امانوئل اشمیت است که انتشارات بازتاب نگار منتشر می‌کند. "اسکار و خانم صورتی" تابستان سال 82 انتشار یافت ـ زمانی که نویسنده‌ی آن برای خواننده‌ی فارسی زبان کاملا ناشناس بود. با این حال بی اغراق تمام کسانی که اولین برگردان فارسی اثری از یک نویسنده‌ی ناشناس را برای خواندن انتخاب ...
کشتی‌گیری که چاق نمی‌شد
کشتی‌گیری که چاق نمی‌شد از آنجایی که من لاغر و دراز و بی‌حال و وارفته بودم، وقتی که شومینتسو از جلویم رد می‌شد، فریاد می‌کشید: من یم مرد تنومند رو تو وجود تو می‌بینیم. کفری‌کننده بود! من از روبه‌رو مثل پوست خشک‌شده یک شاه‌ماهی بودم که بر روی یک چوب کبریت قرار گرفته بود؛ از نیم‌رخ... کسی نمی‌توانست از نیم‌رخ مرا ببیند، من تنها از دو ...
اسکار و خانم صورتی
اسکار و خانم صورتی من اسکارم، ده سالمه، تو خونه گربه و سگ رو آتیش زدم «فکر کنم حتی ماهی گلی هم کباب کرده باشم!» اولین باره که برات نامه می‌نویسم چون تا حالا به خاطر درس‌هام وقت نداشتم. باید همین اول بهت بگم که من حالم از نوشتن به هم می‌خوره، وقتی که دیگه واقعا مجبور باشم می‌نویسم؛ چون نوشتن یه چیز الکیه، یه ...
فلیکس و سرچشمه اسرار
فلیکس و سرچشمه اسرار به ماورای آنچه پیداست نگاه کن، دنبال روحی بگرد که در پس این ظهور، چیزها رو آشکار میکنه و از نیروی جهان که اونو به تو عرضه میکنه، تغذیه کن. سرچشمه ی اسرار همه جا هست، هرکس خوب نگاه کنه، سرانجام اونو میبینه. برگرفته از متن کتاب فلیکس پسر سیاه پوست دوازده ساله ای است که با مادرش فاتو در پاریس زندگی ...
مسیو ابراهیم
مسیو ابراهیم «مسیو ابراهیم، اگه با زنتون و برژیت باردو توی یه قایق باشین و قایق چپ بشه چیکار می‌کنین؟» «مطمئنم که زنم شناگر ماهریه.» تا حالا ندیده بودم که چشمی چنان بخندد. من هم از ته دل خندیدم. چشم‌هاش برق می‌زد. پیرمرد برخلاف ظاهرش راز خوشبختی و لبخند را می‌شناسد و به دوست نوجوانش می‌شناساند. در جهان مطلق‌ها و پیش‌داوری‌ها، در جهان سوزاندن به ...
مشاهده تمام رمان های اریک امانوئل اشمیت
مجموعه‌ها