مجموعه داستان خارجی

پرنسس پابرهنه و داستان‌های دیگر

(Odette toulemonde)

آیا زن هنوز آن‌جا زندگی می‌کند؟ مرد چه‌طور می‌بایست او را پیدا می‌کرد. او حتی نام زن را نمی‌دانست. گفته بود: منو دوناتلا صدا بزنین. مرد فورا باور کرده بود این نام زن است. چندین سال بعد در حالی که این جمله را در ذهن خود تجزیه و تحلیل می‌کرد، متوجه شده بود که این یک نام مستعار بوده. چرا این ماجرا توجه مرد را به این نکته جلب کرده بود؟ چرا پانزده سال بعد، مرد هنوز به آن فکر می‌کرد، حال آنکه در این سال‌ها با ده‌ها زن دیگر آشنا شده بود؟ شاید برای اینکه دوناتلا خود را اسرارآمیز نشان داده و به همان صورت نیز باقی مانده بود. زن‌ها به این خاطر مورد پسند ما واقع می‌شوند که مانند نگین یک معما باشند و به محض اینکه گره این معما اندکی شل شود، جایگاه خود را در نظر ما از دست می‌دهند...

افراز
9789642431212
۱۳۸۹
۱۵۲ صفحه
۱۲۳۲ مشاهده
۱ نقل قول
اریک امانوئل اشمیت
صفحه نویسنده اریک امانوئل اشمیت
۵۲ رمان اریک امانوئل اشمیت نویسنده، نمایش‌نامه‌نویس و فیلسوف فرانسوی است. نوشته‌های او به ۴۳ زبان دنیا منتشر شده و نمایشنامه‌های او در بیش از ۵۰ کشور روی صحنه رفته‌است. چندین جایزه تئاتر مولیر فرانسه، جایزه بهترین مجموعه داستان گنکور، جایزه آکادمی بالزاک همراه بسیاری از جوایز فرانسوی و خارجی از جوایز اهداشده به اشمیت است. نمایشنامه‌هایی از او نظیر «خرده جنایت‌های زناشویی» و «مهمانسرای دو دنیا» و آثاری از مجموعه داستان «گل‌های معرفت» مانند «میلارپا»، «ابراهیم آقا و گل‌های قرآن»، «اسکار و خانم ...
دیگر رمان‌های اریک امانوئل اشمیت
سومویی که نمی‌توانست گنده شود
سومویی که نمی‌توانست گنده شود در سمت وارونه ابرها، همیشه آسمانی هست. این پندی است از تفکر ذن که شومینتسوی پیر، در این آخرین رمان اریک امانوئل اشمیت، تلاش می‌کند تا به یون نوجوان بفهماند، پسرکی از بچه‌های خیابان در توکیو، پسرکی که از تمامی دنیا نفرت دارد. این جمله امیدوار کننده به نوعی در همه آثار مربوط به دوره نادیدنی‌ها از اشمیت جا دارد. ...
اسکار و خانم صورتی
اسکار و خانم صورتی من اسکارم، ده سالمه، تو خونه گربه و سگ رو آتیش زدم «فکر کنم حتی ماهی گلی هم کباب کرده باشم!» اولین باره که برات نامه می‌نویسم چون تا حالا به خاطر درس‌هام وقت نداشتم. باید همین اول بهت بگم که من حالم از نوشتن به هم می‌خوره، وقتی که دیگه واقعا مجبور باشم می‌نویسم؛ چون نوشتن یه چیز الکیه، یه ...
کنسرتویی به یاد 1 فرشته
کنسرتویی به یاد 1 فرشته ... صدای کنسرتویی به یاد یک فرشته، خفیف و پنهانی از بلندگو به گوش می‌رسید. خاطره موسیقی، بیشتر از خود موسیقی، تداعی می‌شد. کریس مراقب بود تا صدا در اتاق زیر شیروانی‌اش زیاد نشود، چون در این خانه بزرگ چوبی که در کوهستان ساخته شده بود، صداها از اتاقی به اتاق دیگر می‌رفت؛ دوست نداشت یکی از نوجوانانی که از ...
مادام مینگ و 10 بچه نداشته‌اش
مادام مینگ و 10 بچه نداشته‌اش بین این جمعیت چینی‌های نیامده در دنیا بی‌شک می‌شد آدم‌هایی باهوش پیدا کرد؛ موتزارت جدید، انیشتن بعدی، پاستور آینده؛ آن‌هایی که نبوغ‌شان می‌توانست بشریت را به طور کامل تغییر بدهد...
مادام پیلینسکا و راز شوپن
مادام پیلینسکا و راز شوپن «هیچ‌وقت این‌طور ننواخته بودم. با صداهای بم روان، قطره‌های ملودی و خطوط کف‌آلود جزر و مد به حاشیه قاره شوپن نزدیک می‌شدم. همه چیزهایی که مادام پیلینسکا به من آموخته بود: سکوت، حلقه‌های روی آب، شبنم، برگ‌هایی که روی شاخه نرم درخت تکان می‌خوردند، فکر کردن به چیزی دیگر، آوازهای ظریف در حد شکستن که تا بی‌نهایت ادامه داشتند.»
مشاهده تمام رمان های اریک امانوئل اشمیت
مجموعه‌ها