بین این جمعیت چینیهای نیامده در دنیا بیشک میشد آدمهایی باهوش پیدا کرد؛ موتزارت جدید، انیشتن بعدی، پاستور آینده؛ آنهایی که نبوغشان میتوانست بشریت را به طور کامل تغییر بدهد...
۵۲ رمان
اریک امانوئل اشمیت نویسنده، نمایشنامهنویس و فیلسوف فرانسوی است. نوشتههای او به ۴۳ زبان دنیا منتشر شده و نمایشنامههای او در بیش از ۵۰ کشور روی صحنه رفتهاست.
چندین جایزه تئاتر مولیر فرانسه، جایزه بهترین مجموعه داستان گنکور، جایزه آکادمی بالزاک همراه بسیاری از جوایز فرانسوی و خارجی از جوایز اهداشده به اشمیت است.
نمایشنامههایی از او نظیر «خرده جنایتهای زناشویی» و «مهمانسرای دو دنیا» و آثاری از مجموعه داستان «گلهای معرفت» مانند «میلارپا»، «ابراهیم آقا و گلهای قرآن»، «اسکار و خانم ...
فلیکس و سرچشمه اسرار
به ماورای آنچه پیداست نگاه کن، دنبال روحی بگرد که در پس این ظهور، چیزها رو آشکار میکنه و از نیروی جهان که اونو به تو عرضه میکنه، تغذیه کن. سرچشمه ی اسرار همه جا هست، هرکس خوب نگاه کنه، سرانجام اونو میبینه.
برگرفته از متن کتاب
فلیکس پسر سیاه پوست دوازده ساله ای است که با مادرش فاتو در پاریس زندگی ...
خواهران باربارن
«درکم کن موییزت. دوست دارم تمام عمرم را با فابین بگذرانم چون دوستش دارم، اما از کجا بدانم که میشود؟ "تمام عمر"... خیلی مبهم است، نه؟ تازه فابین فقط همین تابستان اینجاست. سپتامبر برمیگردد به لیون. زندگی من همین حالاست، نه فردا. بعدش هم، ادای کسی را که خیلی تعجب کرده در نیاور، من و تو صد بار در موردش ...
اسکار و بانوی صورتیپوش
اریک امانوئل اشمیت در دهه اخیر پر خواننده ترین نویسنده جهان شناخته شده است. درونمایهی اصلی آثار او رویکردهای مذهبی و عرفانی است وی غالبا موضوعات پیچیده فلسفی را با کلامی ساده و قابل فهم برای مخاطبان خود ارائه میدهد.
کتاب حاضر "اسکار و بانوی صورتی پوش" راز و نیازهای پسر بچه بیماری با خداست در این کتاب علاوه بر ...
زندگی با موتسارت
یک روز موتسارت برایم آهنگی فرستاد. آن آهنگ زندگیام را عوض کرد.
از آن زمان، گاه گاه برایش مینویسم.
هر وقت بخواهد جوابم را میدهد و همیشه شگفتآور و وجدآور است.
حالا دیگر فریادش نمیزنم بلکه به آرامی میگویم: موتسارت دوستت دارم. وقتی می گویم موتسارت فقط نامت را نمیگویم. منظورم آسمان، ابرها، لبخند یک کودک، چشمهای گربهها و صورت ...
خرده جنایتهای زناشوهری
ژیل بر اثر حادثهای مرموز دچار فراموشی میشود. همسرش لیزا او را به خانه میآورد اما ژیل حافظهاش را از دست داده است و سعی میکند از صحبتها و تعریفهای همسرش گذشته را بازسازی کند و هویت خود را بازیابد. اما آیا لیزا به او دروغ نمیگوید تا تصویر دیگری از زندگی زناشوییشان ارائه دهد؟ اصلا این زن کیست؟ آیا ...