بین این جمعیت چینیهای نیامده در دنیا بیشک میشد آدمهایی باهوش پیدا کرد؛ موتزارت جدید، انیشتن بعدی، پاستور آینده؛ آنهایی که نبوغشان میتوانست بشریت را به طور کامل تغییر بدهد...
۵۲ رمان
اریک امانوئل اشمیت نویسنده، نمایشنامهنویس و فیلسوف فرانسوی است. نوشتههای او به ۴۳ زبان دنیا منتشر شده و نمایشنامههای او در بیش از ۵۰ کشور روی صحنه رفتهاست.
چندین جایزه تئاتر مولیر فرانسه، جایزه بهترین مجموعه داستان گنکور، جایزه آکادمی بالزاک همراه بسیاری از جوایز فرانسوی و خارجی از جوایز اهداشده به اشمیت است.
نمایشنامههایی از او نظیر «خرده جنایتهای زناشویی» و «مهمانسرای دو دنیا» و آثاری از مجموعه داستان «گلهای معرفت» مانند «میلارپا»، «ابراهیم آقا و گلهای قرآن»، «اسکار و خانم ...
کشتیگیری که چاق نمیشد
از آنجایی که من لاغر و دراز و بیحال و وارفته بودم، وقتی که شومینتسو از جلویم رد میشد، فریاد میکشید:
من یم مرد تنومند رو تو وجود تو میبینیم.
کفریکننده بود! من از روبهرو مثل پوست خشکشده یک شاهماهی بودم که بر روی یک چوب کبریت قرار گرفته بود؛ از نیمرخ... کسی نمیتوانست از نیمرخ مرا ببیند، من تنها از دو ...
اگر دوباره شروع میکردیم
الکساندر به خانه دوران جوانیاش برمیگردد. او به طرزی خارقالعاده، خود را در مقابل گذشتهاش در یک روز سرنوشتساز باز مییابد. چهل سال بعد، دوباره مرد جوانی را که خودش بوده میبیند، مادربزرگ بسیار دوست داشتنیاش را و زنهایی را که دلخواهش بودند...
اکنون که او داستان زندگیاش را میداند، آیا میتواند دوباره همان تصمیمهای قبل را بگیرد؟
در زندگی، آیا ما ...
گلهای معرفت
خدای عزیز!
پسرک مرد.
من همچنان به همدمی و سرگرم کردن اطفال بیمار خواهم پرداخت. اما برای هیچ کس مامی روز نخواهم بود. فقط اسکار بود که مرا مامیرز میدانست.
شمعی بود که امروز صبح خاموش شد. در نیم ساعتی که پدر و مادرش و من رفته بودیم قهوهای بخوریم. او در غیبت ما مرد و من گمان میکنم که در انتظار همین ...
سومویی که نمیتوانست گنده شود
در سمت وارونه ابرها، همیشه آسمانی هست. این پندی است از تفکر ذن که شومینتسوی پیر، در این آخرین رمان اریک امانوئل اشمیت، تلاش میکند تا به یون نوجوان بفهماند، پسرکی از بچههای خیابان در توکیو، پسرکی که از تمامی دنیا نفرت دارد. این جمله امیدوار کننده به نوعی در همه آثار مربوط به دوره نادیدنیها از اشمیت جا دارد. ...
اسکار و خانم صورتی
داستان اسکار و خانم صورتی نامههای پسر بچهی ده سالهیی است به خدا. این نامهها را خانم صورتی که هر روز در بیمارستان کودکان با او دیدار میکند یافته است. نامهها توصیف دوازده روز از زندگی شوخیوار و شاعرانهی اسکار است. دوازده روز پر از آدمهای مضحک و متاثر کننده.
این دوازده روز شاید واپسین روزها باشد، اما به لطف ((مامان ...