پدرم 18 سالش بود که بالاخره قاطرکشها آن بلا را سر مزرعه پدرش آوردند. او میگوید آن سال کامیونهای بزرگ با بار قاطر تلق و تلق از سراسر ایالت میکوبیدند و مستقیم به طرف کشتارگاه میرفتند...
عادت عشق (داستانهای کوتاه جهان 10)
گریان و نالان خودم را روی تختخواب انداختم. منتظر بودم مثل همیشه که گریه میکردم، سراغم بیاید. منتظر بودم بیاید و مرا در آغوش بگیرد، سرم را روی سینهاش بگذارد، و با لحنی که مختص خودش بود، بگوید :«وای وای، این چه کاریه؟ این آقا کوچولو کیه که داره گریه میکنه؟»
مرگ تاثیرگذار
فرمانده با خونسردی رفتن آنها را تماشا میکرد. او به همان اندازه که خودش را دچار مخاطره میکرد، دیگران را هم به خطر میانداخت. میگفت خیلیها کشته میشوند و این قانون جنگ است. اما افراد شجاع خیلی کمتر کشته میشوند...
پرسه در حوالی داستان امروز 3 (16 داستان از 16 نویسنده) مجموعه داستان
داستان اصولا چیزی جز همین رو درروییها نیست، رودررویی با تاریکیهای خود جامعه یا تاریخ، و سپس دگرگون شدن و برکشیدن خود با آگاهی و نگاهی دیگر به زندگی، و البته روشنتر شدن، به گمان من جذابیت و قدرت هر داستانی به این است که چهقدر بتواند ما را با هر کدام از تاریکیها آشنا کند، وگرنه در واقع داستان ...
داستانها و افسانههای مردم فرانسه
از جمله کسانی که در دنیا اقدام به جمعآوری افسانههای عامیانه و مردمی کردند، برادران گریم بودند. بسیاری از قصههایی که برادران گریم جمعآوری نمودهاند از منابع فرانسوی و از داستانهای قرن چهاردهم و حکایتهای کوچک قرن شانزدهم و ادبیات احساسی گرفته شده است. این قصهها به خاطر سادگی و معمولی بودن، محتوایی آشنا و خودمانی دارند و حوادث و ...
وقتی که شهر خفته است
«رز آ”جا دفن شده -شده بود- موشهای درشتی که آن حوالی پرسه میزنند احتمالا اندکی بعد از دفن، جسدش را کاملا جویده و خوردهاند. البته فکر کردن به این موضوع حس خوبی ندارد اما حقیقت دارد؛ موشها دندانهای تیز و بزرگی دارند راحت میتوانند یک تابوت چوبی را بجوند و داخلش شوند مگر این که استطاعت داشته باشید برای عزیز ...