مجموعه داستان داخلی

زنبق‌های دهه هشتاد

پدرم 18 سالش بود که بالاخره قاطرکش‌ها آن بلا را سر مزرعه پدرش آوردند. او می‌گوید آن سال کامیون‌های بزرگ با بار قاطر تلق و تلق از سراسر ایالت می‌کوبیدند و مستقیم به طرف کشتارگاه می‌رفتند...

لیدا طرزی
9789643378097
۱۳۹۴
۲۷۶ صفحه
۷۲۰ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
خاتون در آینه (تصویر زن در آثار داستان‌نویسان معاصر ایران) مجموعه داستان
خاتون در آینه (تصویر زن در آثار داستان‌نویسان معاصر ایران) مجموعه داستان در کشورهای جهان سوم، ادبیات، به ویژه ادبیات داستانی، بیشتر به مسائلی چون فقر، اختناق، عدم امنیت و بی‌عدالتی می‌پردازد. حال آن که در غرب پرداختن به این مقولات معمولا بر عهده رسانه‌هاست. از این رو می‌توان ادعا کرد که در شرق و از جمله در ایران ادبیات بیشتر جنبه گزارشگری دارد و تا حد زبادی جایگزین رسانه‌های عمومی شده ...
زنی که منم نامش زهراست
زنی که منم نامش زهراست مه نشسته بود میان نخل‌ها. دمدمه‌های صبح بود که تو می‌خواستی بیایی دست زنی را که من بوده‌ام بگیری. از میان آب‌های هور ببری. از دود آتش دور کنی. طافت طاق شده بود و آنقدر تیز آمدی که گوشه لباس بلند سفیدت که سرخ شده نمی‌بینی، نمی‌بینی که زخمی شدی و ...
روی پاشنه‌های بلند (داستان‌های عاشقانه از زنان جهان)
روی پاشنه‌های بلند (داستان‌های عاشقانه از زنان جهان) این کتاب شامل داستان‌هایی از زنان جهان است. کاترین منسفیلد، پنه‌لوپ مورتیمر، مری شلی، مارگارت آت‌وو، ویرجینیا ولف و ...، همگی زنانی قصه‌نویس و قصه‌نویسانی برجسته‌اند. زنانی که می‌دانند چه بگویند و چگونه بگویند. این مجموعه دریچه‌ای به خلوت زنان قصه‌گوی جهان است، زنانی که از ترس، حسرت، آرزو، مرگ و رویاهای بربادرفتة خود می‌گویند و زنانی که هنوز امیدوارند.
فراری‌ها و داستان‌های دیگر از نویسندگان آمریکای لاتین
فراری‌ها و داستان‌های دیگر از نویسندگان آمریکای لاتین روی آوردن گسترده اروپاییان به ادبیات آمریکای لاتین در نیمه دوم قرن 20 دلیل بر بی‌اهمیت بودن این ادبیات تا پیش از آن زمان نیست. ادبیات این نیم‌قاره و در بطن آن داستان کوتاه، از قرن نوزدهم و تکمیل و تحکیم استقلال سیاسی کشورهای این منطقه رنگ و روی تازه به خود می‌گیرد. اگز برخی از داستان‌نویسان بر پیروی از ...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها