مجموعه داستان خارجی

تمام شب در کنار هم و داستان‌های دیگر از نویسندگان یونانی

نیکوس کازانتزاکیس نقل می‌کند که پدربزرگش هر شب فانوس به دست به میدان روستایش می‌رفته و اگر بیگانه‌ای می‌یافته او را به خانه‌اش می‌برده، می‌خورانده و می‌نوشانده، سپس چپق به دست می‌نشسته و به بیگانه می‌گفته نقل کن. برای او راست و دروغ بودن نقل‌های مهمان بیگانه اهمیت نداشته، فقط می‌خواسته که برایش نقل کنند... در دیار که اسطوره‌هایش سراسر داستان هستند، در خطه‌ای که دو حماسه جاودانش از زبان هومر داستان‌ها سر می‌کنند، و از شش سده پیش از میلاد قصه‌های ازوپ محبوبیت عام یافته‌اند، باید انتظار داشت که اقبال به قصه‌نویسی ادامه پیدا کرده باشد و در سده‌های نو نیز توجه به این نوع ادبی از یاد نرفته باشد. ادبیات داستانی و از جمله داستان کوتاه یونان نو از برخی رویدادهای تاریخی نظیر جنگ‌های استقلال، فاجعه آسیای صغیر، مقاومت‌های مردمی در برابر اشغالگر خارجی، تهاجم ایتالیا و آلمان، جنگ‌های داخلی و... تاثیر پذیرفته‌اند؛ ولی در این میان توجه به مسائل فردی و زندگی‌های شخصی نیز از یاد نرفته است. در آنچه در این جنگ گرد آورده شده، خواننده دوستدار داستان کوتاه می‌تواند نمونه‌هایی از این گرایش‌ها بیابد.

قاسم صنعوی
دوستان
9789646207776
۱۳۹۴
۵۲۸ صفحه
۲۹۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های جمعی ار نویسندگان
نوری که محو شد (مجموعه افسون‌نامه 1)
نوری که محو شد (مجموعه افسون‌نامه 1) یکی از ما کم شده. احساسش نمی‌کنم. راستش نمی‌دانم کجای این شبکه عصبی درهم پیچیده بود، اما به خوبی می‌دانم که از این مجموعه بزرگ، یکی کم شده. دیگر نیست. هیچ‌جا نیست. توجهم را به اطراف بیشتر می‌کنم: حجمی بی‌رنگ که البته به دلیل بی‌انتها بودن و نبودن منبع نوری دیگری جز ما، کاملا سیاه به نظر می‌رسد و ما ...
بازی‌های شبانه
بازی‌های شبانه مجموعه‌ای که در دست دارید شامل بیست و دو داستان کوتاه است که تعدادی از آن‌ها قبلا در بعضی مطبوعات چاپ شده‌اند و تعدادی نیز برای نخستین ‌بار در این مجموعه چاپ می‌شوند. نکته‌ای که این مجموعه را خواندنی‌تر می‌کند این که دو نویسنده ـ استیگ داگرمن از سوئد و واسیلی شوکشین از روسیه ـ برای نخستین بار به جامعه ...
زن بی‌ارزش
زن بی‌ارزش هنری بلند شده بود، مثل تارزان روی سینه‌اش کوبیده بود، فریاد کشیده بود، و بعد در رودخانه شیرجه زده بود. فاصله‌ای که تا رسیدن به سطح آب طی کرده بود، فاصله بین مرگ و زندگی بود.
خوش‌بین‌ها
خوش‌بین‌ها کل ماجرایی که می‌خواهم تعریف کنم، زمانی اتفاق افتاد که من فقط پانزده سال داشتم. سال 1959 بود؛ یعنی همان سالی که پدر و مادرم از هم جدا شدند؛ سالی که پدرم مردی را کشت و به زندان رفت؛ سالی که من خانه و مدرسه را ول کردم، خودم را بزرگ‌تر جا زدم و به ارتش پیوستم و دیگر به ...
مشاهده تمام رمان های جمعی ار نویسندگان
مجموعه‌ها