جهان در برابر چشمان و در درون من وا رفت و فرا لغزید و در اشک و آواز غرقه گشت، چنان که وصف فرو ریختن و جاری شدنش ممکن نبود. وای چه دلانگیز بود و دردناک! وای چه شیرین است گریستن و فروشکستن و آب شدن، وای که همهی کتابهای جهان، با دنیای اندیشهها و اشعار درونشان، پیش یک دقیقه زاری به خواهش دل، چنان که احساس در اشک موج زند و روح به ژرفی خود را احساس کند و دریابد، کجا وزنی دارد؟ اشک یخ روح است که آب میشود. فرشتگان خدا به گریندگان نزدیکند....