رمان خارجی
ماجرا‌های تام سایر یکی از دو شاهکار بزرگ مارک تواین است. پسران و دختران سراسر جهان نام خاله جان‌پولی، بکی تاچر، جو سرخپوسته و هاک فین را می‌شناسند و دوست دارند. مارک تواین این داستان را از سرگذشت‌های دوران کودکی خود پرداخته و تصویر او در این زمینه چنان زنده و روشن است که هنوز هم پس از سالیان دراز جوانان می‌پندارند در شهری از شهر‌های جنوب امریکا تام سایر و دسته راهزنان او زنده‌اند و روزگار خوشی دارند.
صفحه نویسنده
مارک تواین
۲۷ رمان
مارک توین در ۳۰ نوامبر ۱۸۳۵ در مرز ایالت میسوری آمریکا در روستای فلوریدا با کلبه‌های چوبی پراکنده به دنیا آمد. پدرش قاضی بخش و تاجری کوچک و اصالتاً اهل ویرجینیا بود که در کنتاکی درس حقوق خوانده و در همان جا به جین همپتون موخرمایی برخورده و با او ازدواج کرده‌بود. در ۱۲سالگی پدرش فوت کرد و سمیوئل مجبور شد در چاپخانه‌های محلی پادویی کند و بعد در روزنامه‌ای که برادرش اوریون دایر کرده‌بود، ابتدا حروفچین و سپس چاپچی ...
شاهزاده و گدا
شاهزاده و گدا نام رمان تاریخی و جاودانه مارک تواین نویسنده آمریکایی است که در سال 1881 میلادی نگارش شده است. این کتاب داستان ادوارد و تام را بیان می‌کند که یکی ولیعهد انگلستان و دیگری گدایی بیش نیست. دست تقدیر به واسطه چهره‌های آن که بسیار شبیه هم است این دو را بر جای یکدیگر می‌نشاند و آن دو ...
علم علیه شانس
خب داشتم عرض می‌کردم... ـ آقای مک ویلیامز این‌گونه حرفش را پی گرفت، چون این ابتدای سخنش نبود ـ وحشت از رعد و برق یکی از دلهره‌آورترین ضعف‌هاییه که آدم ممکنه بهش مبتلا بشه. معمولا زن‌ها دچار این وحشت هستند، اما توی این دوره و زمونه ممکنه یک سگ کوچولو و گاهی یک مرد هم از رعد و برق بترسند. ...
2 قلوهای حیرت‌انگیز
دو قلوهای از هم جدانشدنی که به طور مبالغه‌آمیزی درباره‌اشان صحبت شد، در فصول پیشین کتاب به روی صحنه آمدند. نامه آن‌ها که درخواست اتاق و غذا داشتند به دست خانم بتسی کوپر رسید، و دخترش روونا که از چنین واقعه‌‌ای در خانه‌اشان از خوشحالی می‌رقصید، دیوانه‌وار شیفته خواندن نامه آن‌ها بود.
سرگذشت هکلبری‌فین
شما مرا نمی‌شناسید، مگر این‌که کتاب «سرگذشت تام سایر» را خوانده باشید، ولی اشکالی ندارد. آن کتاب را آقای مارک توین نوشته بود و بیشترش را هم راست گفته بود. بعضی چیزها را چاخان کرده بود، ولی بیشترش راست بود. عیبی هم ندارد. همه آدم‌هایی که من دیده‌ام بالاخره یک وقت دروغ هم می‌گویند، غیر از خاله پولی، یا بیوه ...