رمان خارجی

سیمای مرد هنرآفرین در جوانی

چنانکه اغلب جویس‌شناسان معتقدند و در یکی از یادداشت‌های این کتاب نیز آمده است، " استیون ددالوس" همان جیمز جویس است و " چهره مرد هنرمند در جوانی" در واقع زندگینامه خودنوشت جویس است از دو‌سالگی تا حدود بیست‌سالگی یعنی تا زمانی که برای نخستین بار به پاریس رفت. نظریه ادبی جویس- که در بخش نهم رمان اولیس ضمن مباحثه پرشوری در کتابخانه ملی دوبلین به تفصیل بیان می‌شود ـ این است که هر اثر ادبی، حتی نمایشنامه‌ای شبه تاریخی مانند " هملت" اثر شکسپیر ـ در حقیقت زندگینامة‌ خودنوشت پدید آورندة آن اثر است.

اساطیر
9789645960016
۱۳۷۵
۳۲۰ صفحه
۱۰۲۲ مشاهده
۰ نقل قول
جیمز جویس
صفحه نویسنده جیمز جویس
۱۴ رمان جیمز آگوستین آلویسیوس جویس ‏نویسندهٔ ایرلندی بود که گروهی رمان اولیس وی را بزرگ‌ترین رمان سده بیستم خوانده‌اند. اولین اثرش دوبلینی‌ها مجموعه داستان‌های کوتاهی است درباره دوبلین و مردمش که گاهی آن را داستانی بلند و با درون‌مایه‌ای یگانه تلقی می‌کنند. جویس در خانواده‌ای متوسط در دوبلین به دنیا آمد. در مدرسه و دانشگاه دانش‌آموزی با استعداد بود. در اوایل دههٔ سوم زندگی به اروپای قاره‌ای مهاجرت کرد و در شهرهای تریسته، پاریس و زوریخ اقامت گزید. گرچه بخش بزرگی از ...
دیگر رمان‌های جیمز جویس
از جناب جی جی چه خبر
از جناب جی جی چه خبر -
اولیس 2 (کتاب دوم)
اولیس 2 (کتاب دوم) دلهره‌ای، افسوسی، آرام از ستون فقرات‌اش جاری شد و شدت گرفت. اتفاق می‌افتد، بله. مانع شو. بیهوده: نمی‌توانی کاری بکنی. لب‌های روشن و شیرین دختر. این هم اتفاق می‌افتد. دلهره‌ای سیال را حس می‌کرد که درونش منتشر می‌شد. هر کاری بکنی بیهوده است الان.
مردگان
مردگان جیمز جویس، واژه تجلی را برای لحظه مکاشفه بکار می‌برد، که معمولا مقارن پایان داستان می‌آید و دریافت و آگاهی را تسریع می‌کند، و نحوه برداشت‌ها و وقایع را تغییر می‌دهد. غالبا جرقه واقعی ساده یا معمولی چنین لحظه‌ای را ایجاد می‌کند، این لحظه پایانی که جویس از آن به عنوان تجلی یاد می‌برد در داستان‌های کوتاه و بلند جویس ...
اولیس 1 (کتاب اول)
اولیس 1 (کتاب اول) آخرین‌ وداع‌ بی‌نهایت‌ تأثرآور بود، از مناره‌های‌ دور و نزدیک‌ صدای ‌ناقوسِ‌ مرگ‌ لاینقطع‌ بلند بود و همه‌ را به‌ تشییع‌ جنازه‌ می‌خواند و در گوشه‌ و کنار محله‌های‌ غم‌زده‌ ده‌ها طبل‌ پوشیده‌ در نمد که‌ صدای‌ پوک‌ توپ‌ها آن‌ها را قطع‌ می‌کرد، ندایی‌ شوم‌ سر می‌داد. غرش‌ کرکننده رعد و روشنایی‌کور کننده برق‌ که‌ این‌ صحنه مرگبار را روشن‌ ...
بازار عربی
بازار عربی می‌خواهم عمری در کنار تو باشم. آنقدر از خود به تو بگویم تا وجودمان یکی شود. تا زمانی که لحظه‌ی مرگ‌مان فرا رسد.
مشاهده تمام رمان های جیمز جویس
مجموعه‌ها