۱۴ رمان
جیمز آگوستین آلویسیوس جویس نویسندهٔ ایرلندی بود که گروهی رمان اولیس وی را بزرگترین رمان سده بیستم خواندهاند. اولین اثرش دوبلینیها مجموعه داستانهای کوتاهی است درباره دوبلین و مردمش که گاهی آن را داستانی بلند و با درونمایهای یگانه تلقی میکنند.
جویس در خانوادهای متوسط در دوبلین به دنیا آمد. در مدرسه و دانشگاه دانشآموزی با استعداد بود. در اوایل دههٔ سوم زندگی به اروپای قارهای مهاجرت کرد و در شهرهای تریسته، پاریس و زوریخ اقامت گزید. گرچه بخش بزرگی از ...
مردگان
جیمز جویس، واژه تجلی را برای لحظه مکاشفه بکار میبرد، که معمولا مقارن پایان داستان میآید و دریافت و آگاهی را تسریع میکند، و نحوه برداشتها و وقایع را تغییر میدهد. غالبا جرقه واقعی ساده یا معمولی چنین لحظهای را ایجاد میکند، این لحظه پایانی که جویس از آن به عنوان تجلی یاد میبرد در داستانهای کوتاه و بلند جویس ...
تبعیدیها
بئاتریس: با همان حالت قبل. اومده، اینطور صحبت نکنید.
ریچارد: او مرا از خود راند. به خاطر او سالها در تبعید و فقر، یا چیزی شبیه به آن، زندگی کردم. هیچ وقت کمک هزینهای را که او از طریق بانک میفرستاد قبول نکردم. من هم صبر کردم، اما نه برای مرگ او، بلکه برای کمی فهمیدن من، پسری که از گوشت ...
دوبلینیها
دلم میخواست به اتاق بروم و به او نگاه کنم، اما جرات در زدن نداشتم. آهسته در سمت آفتابی خیابان راه افتادم، و همچنان که میرفتم، تمام اعلانهای نمایشی را در پشت شیشه دکانها میخواندم. به نظرم عجیب میآمد که نه من حالت عزاداری داشتم و نه روز، و من حتی از کشف احساس آزادی در خودم ناراحت شدم تو ...
اولیس 2 (کتاب دوم)
دلهرهای، افسوسی، آرام از ستون فقراتاش جاری شد و شدت گرفت. اتفاق میافتد، بله. مانع شو. بیهوده: نمیتوانی کاری بکنی. لبهای روشن و شیرین دختر. این هم اتفاق میافتد. دلهرهای سیال را حس میکرد که درونش منتشر میشد. هر کاری بکنی بیهوده است الان.