رمان ایرانی

مجموعه نادر ابراهیمی (بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم 40 نامه کوتاه به همسرم 1 عاشقانه آرام)

چهل نامه کوتاه به همسرم: «عزیز من! گهگاه، در لحظه‌های پریشان حالی، می‌اندیشم که چه چیز ممکن است عشق را به کینه، دوست داشتن را به بیزاری، و محبت را به نفرت تبدیل کند...» یک عاشقانه آرام: «کتاب حاضر دربردارنده داستانی در مورد گیله مردی مبارز و سیاسی است که برای یافتن ناب‌ترین عسل دنیا در دامنه ساوالان، عاشق «عسل»، دختر آذری زیبا و سیاسی مسلکی می‌شود. در این داستان روند و مراحل برنامه‌ریزی‌های زندگی مبتنی بر عشق این دو روایت شده است. مرد، معلّم ادبیات و یک مبارز مخالف است. از همین رو، خانه‌به‌دوشی به آن‌ها تحمیل می‌شود و داستان زندگی پرالتهابشان تصویر می‌شود.» بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم: «خواب. تنها خواب، هلیا! دستمال‌های مرطوب تسکین‌دهنده دردهای بزرگ نیستند. اینک دستی‌است که با تمام قدرت مرا به سوی ایمان به تقدیر می‌راند. اینک، سرنوشت، همان سرافرازی ازلی خویش را پایدار می‌بیند. شاید، شاید که ما نیز عروسک‌های کوکی یک تقدیر بوده‌ایم... نمی‌دانم...»

روزبهان
9786001740800
۱۳۹۵
۵۳۶ صفحه
۴۱۸ مشاهده
۰ نقل قول
نادر ابراهیمی
صفحه نویسنده نادر ابراهیمی
۵۷ رمان نادر ابراهیمی در ۱۴ فروردین سال ۱۳۱۵ در تهران به‌دنیا آمد. پدرش عطاءالمُلک ابراهیمی، فرزندِ آجودان حضورقاجار و از نوادگانِ ابراهیم خان ظهیرالدوله، حاکم نامدارِ کرمان در عصر قاجار بود، که رضاشاه پهلوی او را، ضمنِ خلعِ درجه از کرمان به مشکین شهر تبعید نمود، که هنوز قلمستانی به نام او در حومهٔ مشکین شهر وجود دارد (قلمستان عطا) و هنوز فامیل او (ابراهیمی‌های کرمان) در شهر و استان کرمان شناخته شده و مشهور هستند. مادرِ نادر ابراهیمی هم از ...
دیگر رمان‌های نادر ابراهیمی
بر جاده‌های آبی سرخ (بر اساس زندگی میرمهنای دغابی)
بر جاده‌های آبی سرخ (بر اساس زندگی میرمهنای دغابی) سلیمه! یادت هست که یک بار برایت شعری گفتم؟ و گفتم: «ما اینجا زاده شدیم و اینجا روییدیم، و اینجا با خاک و آب آشنا شدیم، و اینجا دل به عشق سپردیم. پس، بر ماست که از این آب و این خاک، با تمامی توان خویش حفاظت کنیم. و بر ماست که تن خاکی‌مان، همین‌جا، زیر و زبر همین خاک‌ها، ...
آتش بدون دود 4 (7 جلدی)
آتش بدون دود 4 (7 جلدی)
دور از خانه
دور از خانه اما از هلی خانم برایتان بگویم: مثل این بود که هیچ کاری توی دنیا نداشت جز اذیت کردن آدم‌ها و جانورها، اذیت کردن پدر و مادر و کبوتر و گنجشک و قمری، اذیت کردن خواهر و برادر. وقتی از مدرسه می‌آمد، صدای مادرش به آسمان می‌رفت: هلی با کفش گلی نیا تو اتاق، هلی نرو نزدیک چراغ! هلی به سیم ...
داستان‌های کوتاه 2
داستان‌های کوتاه 2 ... امروز پا دردم شروع شد. این سوغات ولایت است، کاریش نمی‌شود کرد. تازه اگر یک روز خودم هم دکتر خوبی بشوم و بخواهم این درد را درمان کنم تا آن روز پایی باقی نمانده است. خدا لعنت کند آن رطوبت را . چند روزی بود که درد نمی‌کرد. چه قدر راحت بودم. فکر کردم هوای خشک این جا کار ...
رونوشت بدون اصل
رونوشت بدون اصل به سربازان خوب، در بحبوحه همه درگیری‌ها و جنگ‌ها وقتی هم برای بازی می‌دهند؛ وقتی برای استراحت. و این مجموعه، همان بازی‌ست ـ به هنگام استراحتی که به این سرباز داده‌اند. اما نگاه کن که حتی بازی یک سرباز نیز شباهتی فراوان به زندگی دارد.
مشاهده تمام رمان های نادر ابراهیمی
مجموعه‌ها