نمایش‌نامه

پینوکیا (مجموعه نمایش‌نامه)

(Teatro 2)

پینوکیا: باید مشخص کنی، منظورت اشاره به غروب ایدئولوژی کمونیسمه یا اشاره به بحران بازار خودروهای فراری یا غروب آفتاب یا مد جدید لباس‌های پاییزه ـ زمستونی. حالا اشاره‌تون به کدوم‌شونه؟ ژپتو: الان دیگه بازت می‌کنم! ‹‹یک پای او را می‌گیرد و او را بیرون می‌کشد.›› پینوکیا: ‹‹روی زمین›› نه. نه. آسمون سرخ شب می‌گه فردا هوا خوبه. کلاغه اومد راه رفتن کبک رو یاد بگیره راه رفتن خودشم یادش رفت. حلال‌‌زاده به داییش می‌ره. پینه‌دوز، کفش خودتو بدوز! کله‌ت بید زده. حالا همه‌چی رو درباره بید بهت می‌گم، نمی‌تونم سرتو کلاه بذارم... چون حرفه خودته! ژپتو مبهوت گوش می‌کند....

نیلا
9789648573572
۱۳۹۵
۱۶۸ صفحه
۲۶۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های استفانو بنی
دیگر تنها نیستی
دیگر تنها نیستی یک روز آقای رمو تصمیم گرفت که دیگر به سگش غذا ندهد و او را دو روزی گرسنه نگه داشت. اما بوم او را هم‌چنان عاشقانه و با مهربانی دنبال می‌کرد. وقتی آقای رمو برای غذا خوردن سر میز می‌نشست، بوم نه چیزی درخواست می‌کرد و نه حتی نزدیکش می‌شد. تنها از دور و با کنجکاوی مطبوعی صاحبش را تماشا ...
دزد و داستان‌های دیگر
دزد و داستان‌های دیگر خانم صاحب خانه در حالی که با سرعت داشت دفترچه‌ای را ورق می‌زد،‌ گفت: ((این یک دفترچه یادداشت است . بفرمایید. این‌جا رازش برملا می‌شود. اسمش سیری نمی‌دانم چه و ساکن خیابان گاروفانی شماره دوازده است. ))
کافه زیر دریا (داستان کوتاه)
کافه زیر دریا (داستان کوتاه)
مارگریتا دلچه‌ویتا
مارگریتا دلچه‌ویتا بزرگترها دیگر چیزی برای یاد دادن به ما ندارند. خوب می‌شد اگر تصمیمات اصلی را ما بگیریم و انشاهای مدرسه با موضوع‌های جنگ را آن‌ها بنویسند. باید از ساختن فیلم‌هایی که در آن‌ها عدالت پیروز می‌شود دست بردارند و در عوض، بلافاصله بعد از بیرون آمدن از سالن سینما، کاری کنند که عدالت واقعا پیروز شود. این‌ها جملات دختری چهارده ساله، خیال‌‌پرداز ...
مشاهده تمام رمان های استفانو بنی
مجموعه‌ها