مجموعه داستان خارجی

مجموعه داستان‌های آنا گاوالدا

زبان فارسی نویسنده آنا گاوالدا مترجم رضا زارع سال چاپ 1395 نوبت چاپ 1 تعداد صفحات 424 سایز رقعی ابعاد 15 * 22.1 * 2.3 نوع جلد گالینگور وزن 580 نسخه الکترونیکی نمی‌باشد

رضا زارع
آزرمیدخت
9786007241523
۱۳۹۵
۴۲۴ صفحه
۱۳۰۰ مشاهده
۰ نقل قول
آنا گاوالدا
صفحه نویسنده آنا گاوالدا
۲۳ رمان آناگاوالدا نویسنده ی موفق فرانسوی است، که از همان دوران کودکی اش شاهد فرسایش عشق در روابط زناشویی بوده است. دخترک نوجوانی بود که والدینش از یکدیگر جدا شدند. در نوجوانی کار می کرد کارهایی از قبیل پیشخدمتی، فروشندگی،بازاریابی آزانس املاک،صندقداری و گل آرایی . و همان جا بود که آموخت: ((زندگی را آموختم.دسته گل های کوچک برای همسران و دسته گل های بزرگ برای معشوقه ها...)). در 22 سالگی با یک دامپزشک فرانسوی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو فرزند ...
دیگر رمان‌های آنا گاوالدا
پسری با 35 کیلو امید
پسری با 35 کیلو امید مادرم گریه می‌کند و پدرم به من بد و بی‌راه می‌گوید یا برعکس، مادرم به من بد و بی‌راه می‌گوید و پدرم چیزی نمی‌گوید. در چنین شرایطی به آن‌ها چه می‌توانم بگویم؟ هیچ. نمی‌توانم چیزی بگویم چون همین که دهانم را باز کنم همه چیز بدتر می‌شود. آن‌ها مثل طوطی فقط یک جمله را تکرار می‌کنند: درس بخون! درس بخون! ...
35 کیلو امیدواری
35 کیلو امیدواری گرگوری از مدرسه متنفر است. هر لحظه‌ای که در مدرسه می‌گذرد، برایش شکنجه‌ای واقعی است. تنها روزهای خوب زندگی‌اش وقت‌هایی است که به کارگاه پدربزرگش می‌رود. پدربزرگ لئو در دنیا تنها کسی است که او را درک می‌کند. شاید به همین دلیل است که از گرگوری می‌خواهد سخت‌ترین قدم زندگی‌اش را بردارد...
من او را دوست داشتم
من او را دوست داشتم سرمای زمستان. سوناتی در کنج آتش شومینه. قطره اشکی که بر گونه‌ زنی جوان جاری می‌شود. دو دختر بچه که به خواب رفته‌اند. مردی که در سکوت شبی بی‌ماه خود را فرو می‌ریزد، راز می‌گشاید و زندگی.
دوستش داشتم
دوستش داشتم دست در دست هم پاریس را زیر پا گذاشتیم. از تروکادرو تا جزیره سیته در امتداد رود سن رفتیم. عصر فوق‌العاده‌ای بود. هوا گرم بود و نور ملایم. خورشید خیال غروب کردن نداشت. مثل دو توریست بودیم: بی‌خیال، شگفت‌زده. کت‌ها روی شانه و انگشت‌ها گره خورده در یکدیگر. شهرم را دوباره کشف می‌کردم. همه‌چیز رنگی از خیال داشت. نه این ...
دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد
دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد سنت ژرمین د پرس؟ می‌دانم چه می‌خواهی بگویی: «خدای من، این بازی‌های دست چپی قدیمی شده. فرانوسا ساگان خیلی قبل از تو این کار را کرده بود، عسلم - و خییییییلی هم بهتر! بونژور تریستس را نخوانده‌ای؟» می‌دانم.
مشاهده تمام رمان های آنا گاوالدا
مجموعه‌ها