۶ رمان
علیخانی پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی در روستای زادگاهش به قزوین رفت و پس از اتمام دوره متوسطه برای ادامه تحصیل راهی تهران شد. وی سال ۱۳۷۷ از رشته زبان و ادبیات عرب دانشکده ادبیات دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد.
از یوسف علیخانی جدا از چند کتاب پژوهشی، سه مجموعه داستان به نامهای قدمبخیر مادربزرگ من بود، اژدهاکشان و عروس بید منتشر شدهاست.
وی در حال حاضر با پژوهش و نوشتن، و مدیریت نشر آموت گذران زندگی میکند.
اژدها کشان
داستانهای خوفانگیز این کتاب علاوه بر ارزش سرگرمکنندگی، ارزش جامعهشناسی نیز دارند.
3 گانه (قدم بخیر مادربزرگ من بود اژدهاکشان عروس بید) مجموعه داستان
من که رسیدم دمش هم داشت می رفت زیر ضریح. امانالله آب دهانش راقورت داد و زیر کولهی علف، نفس نفسزنان گفت: خودم دیدم که قربانعلی دشتبان را بلمباند و بیامد اینجا.
رد خون از توی باغستان کشیده شده و افتاده بود توی دشت راهان. از آنجا هم آمده و رسیده بود به سرازیری خاکستان پایین امامزاده افتاده بود اما رد ...
عروس بید
دخترم بیامده زنت بشود.
صدای سگی آمد از یک جای آبادی. دختر خندید و مهربان، من را برد توی چشمهایش.
دخترم خیلی ساله بخواهه از اسیر برود. ببرش و زنش بکن.
نگاهی به دور و برم کردم . این وقت صبح، هیچ وقت کسی از اسیریها را ندیده بودم بیرون باشند؛ هوا به شب میمانست.
از من گذشته همراهی شما، اما دخترم زن خوبی ...
خاما (رمان)
خاما نباید نوشته میشد. یک بار یکی خیلی سال قبل او را زندگی کرد و در شبی، این راز مگو را گفت و دیگر به سخن درنیامد. لال شد.
و گذشت و گذشت و گذشت تا رسید به یکی که کارش گفتن است.
این کلمهها امید دارند خاما زنده شود و آن راوی هم.
به رقص و به رنگرنگ زرد و قرمز این ...