مجموعه داستان خارجی

زن بی‌ارزش

هنری بلند شده بود، مثل تارزان روی سینه‌اش کوبیده بود، فریاد کشیده بود، و بعد در رودخانه شیرجه زده بود. فاصله‌ای که تا رسیدن به سطح آب طی کرده بود، فاصله بین مرگ و زندگی بود.

9786001218934
۱۳۹۵
۱۸۲ صفحه
۲۲۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های جمعی ار نویسندگان
نگهبان فانوس دریایی
نگهبان فانوس دریایی کتاب پیش رو 27 داستان از میان نویسندگان برنده جایزه نوبل، از 1903 تا 2017 می‌باشد. ملاک انتخاب بر آثاری بوده که مرکزیت آغازین آن داستان کوتاه بوده و بنیاد نوبل نیز در اعطای جایزه به همین ژانر نظر داشته است اما در کنار این، داستان‌هایی از رمان‌نویسان هم قرار دارند. در لایه لایه‌های این داستان‌ها تاریخ وقایعه اجتماعی یک ...
بهادر (داستان‌های کوتاه جهان 4)
بهادر (داستان‌های کوتاه جهان 4) خیلی از کسانی که به خانه خانم و آقای دوبر می‌آمدند،درباره آن عروسک تزئینی اظهارنظر می‌کردند. یکی از برادرشوهرهای جینا به شدت از این اسباب‌بازی ماشینی می‌ترسید. او می‌گفت که عروسک جن‌‌زده است و سعی می‌کرد تا جای ممکن از آن دور بماند. جینا حالا داشت علت ترس او را متوجه می‌شد.
مردی که از دیوارها عبور می‌کرد (25 داستان کوتاه درخشان از نویسندگان جهان) مجموعه داستان
مردی که از دیوارها عبور می‌کرد (25 داستان کوتاه درخشان از نویسندگان جهان) مجموعه داستان کوشش مترجم در گردآوری بیست و پنج داستان کوتاه این مجموعه، در درجه اول معرفی نویسندگانی بوده که به رغم نقش و جایگاه برجسته‌شان در داستان کوتاه، تاکنون بخت معرفی به خواننده فارسی زبان را نداشته یا کم‌تر داشته‌اند. نویسندگانی مانند مارسل امه، بنوا دوتورتر، برونو شولتس، دانیلو کیس، آیرین نمیروفسکی و تادئوش بوروفسکی از این جمله‌اند. در کنار آن‌ها ...
برای غرورمان بگرییم و 14 داستان از دیگر نویسندگان خارجی
برای غرورمان بگرییم و 14 داستان از دیگر نویسندگان خارجی هوا سرد بود، سه شب نخوابیده بودم. خسته بودم، داشتم از کوره در می‌رفتم. فریاد زدم: «لات و بی‌سروپا یک جایی مرا ببر، هر گوری شده که بشود کپه گذاشت.» رئیس حوزه نمایندگی در حالی که سرش را می‌خوارند، می‌گفت: «یک جای دیگری هم هست، فقط شما از آن‌جا خوشتان نمی‌آید، قربان یک جای عجیب غریبی است!»
خوش‌بین‌ها
خوش‌بین‌ها کل ماجرایی که می‌خواهم تعریف کنم، زمانی اتفاق افتاد که من فقط پانزده سال داشتم. سال 1959 بود؛ یعنی همان سالی که پدر و مادرم از هم جدا شدند؛ سالی که پدرم مردی را کشت و به زندان رفت؛ سالی که من خانه و مدرسه را ول کردم، خودم را بزرگ‌تر جا زدم و به ارتش پیوستم و دیگر به ...
مشاهده تمام رمان های جمعی ار نویسندگان
مجموعه‌ها