مجموعه داستان خارجی

پناه‌گاهی در جنگل

قریب به اتفاق داستان‌هاى مجموعه‌ى پناه‌گاهی در جنگل، از طریق مضمون (تم) مشترکى به هم پیوسته‌اند تمى که هشدارى و تلنگرى است به اذهانى که به روزمرّگى عادت کرده‌اند هشدار این‌که زندگى ممکن است در آنى و لحظه‌اى چهره بى‌رحمش را عریان و روزمرّگى به ظاهر یکنواختش را آنچنان زیر و رو کند که در مواقعى حتى فاجعه‌بار و مصیبت‌زا باشد. بى‌شک مضامین اکثرآ رئالیستى این داستان‌ها بسیار محتمل است همانندى‌هایى نیز با حوادث واقعى و تجربیات زندگى بسیارى از خوانندگان داشته باشد.

نگاه
9786003761421
۱۳۹۵
۲۱۶ صفحه
۲۳۱ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
طنزآوران جهان نمایش (دفتر 7) نمایش‌نامه
طنزآوران جهان نمایش (دفتر 7) نمایش‌نامه مجموعه طنزآوران جهان نمایش، حاصل کوشش‌ها و پژوهش های علمی و عملی - پنج دهه اخیر - یکی از پژوهندگان و دست‌اندرکاران راستین هنر نمایش در عرصه کمدی در این مرز و بوم است. سعی بر این است که بعضی از دفترها به یک یا دو تن از طنزآوران صحنه نمایش اختصاص یابند که نام‌آورترند و برخی از دفترها از ...
فراموشی (مجموعه 29 داستان بسیار کوتاه از نویسندگان معاصر آمریکا)
فراموشی (مجموعه 29 داستان بسیار کوتاه از نویسندگان معاصر آمریکا) مجموعه داستان‌هایی را که در دست دارید از نوع داستان‌های بسیار کوتاه هستند که در سال‌های اخیر در ایالات متحده آمریکا خود ژانر ادبی مستقلی را تشکیل داده، به طوری که پرفروش‌ترین چاپ‌ها و نشرهای سال‌های اخیر آمریکا عمدتا از همین ژانر بوده است.
هنر قصه
هنر قصه نیافتم! نیافتم! فریاد می‌زنم دوستانم کجایید؟ من به «آن‌ چیز» نیازمندم. پس، به عیادت کسانی که نمی‌شناسم می‌روم. اکنون می‌توان به آنچه در گذشته گذشته و آنچه بر زمین از موسیقی در من سیلان دارد سراپا عریان بایستم. نمی‌هراسم! هراس! تو بعدی از زندگی من بودی که هم اندازه نیاز و کوچکی در دوره‌ای آدم را فتح می‌کرد. حتی پرتویی ...
داستان‌های برگزیده 1 (4 جلدی) مجموعه داستان
داستان‌های برگزیده 1 (4 جلدی) مجموعه داستان یک مرتبه به یاد دارم که زیر آب صدای یک خش‌خش به گوش ما رسید. ما حیرت می‌کردیم آن صدا ناشی از چیست تا این که از زیر آب بیرون آمدیم و دیدیم که رشته‌های یک مین به برج زیردریائی ما چسبیده است. آن موقع دوره‌ای بود که متفقین در دریا به جای ماسوره چاشنی عادی، یک رشته مفتول به ...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها