مجموعه داستان خارجی

آنچه بر دوش می‌کشیدند (داستان‌های کوتاه از نویسندگان بزرگ) مجموعه داستان

آنچه بر دوش می‌کشیدند ضیافتی از داستان‌های کوتاه را ترتیب داده است. هر داستان، کلاسیک یا مدرن، طعم و بوی خاص خود را دارد و مخاطب را در فضایی میان گذشته و حال شناور می‌سازد. دست‌چینی از آثار کوتاه و اندیشه‌ساز نویسندگان انگلیسی زبان، چه آن‌ها که از نژاد آنگلوساکسون بودندو در انگلستان یا ایرلند به دنیا آمدند و چه آن‌ها که در قاره‌ی نو‌ پا به عرصه‌ی وجود گذاشتند پیش روی شیفتگان داستان قرار گرفته است.

گل آذین
9786006414232
۱۳۹۲
۱۷۶ صفحه
۷۵۹ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
قرار بازی (داستان‌هایی از زنان نویسنده غربی) مجموعه داستان
قرار بازی (داستان‌هایی از زنان نویسنده غربی) مجموعه داستان ... فران به آشپزخانه رفت. لیز کمی به سوی پنجره متمایل شد و نگاهی به اطراف انداخت. آپارتمان رو به غرب بود. گرچه از ارتفاع نگاه می کرد، اما در مورد جهت دیدش مطمئن بود. هنوز عادت به دیدن چنین منظره‌هایی از آن ارتفاع را نداشت و این که به راحتی شاهد زندگی دیگران باشد...
تئاتر برای مخاطبان جوان 22 نمایش‌نامه بلند برای نوجوانان 1 2 جلدی
تئاتر برای مخاطبان جوان 22 نمایش‌نامه بلند برای نوجوانان 1 2 جلدی آثاری که در این مجموعه می‌خوانید شامل 22 نمایش‌نامه برای کودکان و نوجوانان است که به موضوعات مبتلا به آنان از جمله: رابطه با خانواده و دنیای پیرامون، تحمل و مدارا در سختی‌ها، مسئله بلوغ، همچنین کودکان و نوجوانان در معرض آسیب و مانند آن می‌پردازد. این نمایش‌نامه‌ها که از دو کتاب «بیست نمایش‌نامه بلند ...
کفش بلورین (کتاب‌های طلایی 2)
کفش بلورین (کتاب‌های طلایی 2) در بیشتر داستان‌های این مجموعه، که به قلم نویسندگان بزرگ نوشته شده‌اند، مطالب آموزنده‌ای درباره زندگی وجود دارد و به همین سبب این گونه داستان‌ها هرگز نمی‌میرند. داستان برای بچه‌ها نوشته بی‌جانی نیست؛ در خیال بچه‌ها جان می‌گیرد و با آن‌ها زندگی می‌کند. امید است خواندن این داستان‌ها با بچه‌ها گستره دید و بلندپروازی و شجاعت ببخشد و یاس و ...
داستان امروز ایران 1
داستان امروز ایران 1
مردی پر از ماهی گلی و 8 داستان دیگر
مردی پر از ماهی گلی و 8 داستان دیگر از کدام شهر آمدی؟ مشهد روی کارت می‌نویسد: «آهو» و زیر آن امضایی می‌زند و کارت را به دستم می‌دهد. اتوبوس منتظر من و دو دختر دیگر است. در صندلی جاگیر می‌شوم و لبخند می‌زنم. دیدی که شد مادر، پیدایش می‌کنم. با همان یک نشانه. کاغذی از کیفم بیرون می‌آورم. از کنار تاخوردگی جمله‌ای پیداست: «... که ضامن شد تا ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها