نمایش‌نامه

این مجسمه این‌جاست، هر وقت نگاش می‌کنم می‌فهمم که توی جهنم هستم. همه چیز از قبل پیش‌بینی شده‌س. هیچ‌وقت باور نمی‌کردم که چه حرف‌هایی درباره این‌جا می‌زدن... جهنم پر از وسایل شکنجه‌س، یادتونه؟ ولی جهنم دیگرانند... جهنم شما هستید...

قطره
9786001198939
۱۳۹۵
۵۸ صفحه
۸۶۲ مشاهده
۰ نقل قول
ژان پل سارتر
صفحه نویسنده ژان پل سارتر
۳۶ رمان سارتر روز ۲۱ ژوئن ۱۹۰۵ به دنیا آمد. پدرش ژان باپتیست سارتر (۱۸۴۷-۱۹۰۶) افسر نیروی دریایی فرانسه بود و مادرش آنه ماری (۱۸۸۲-۱۹۶۹) دخترعموی دکتر آلبرت شوایتزر معروف، برندهٔ جایزه صلح نوبل است. پانزده ماهه بود که پدرش به علت تب زرد از دنیا رفت. پس از آن مادرش به نزد والدینش بازگشت. پدربزرگش چارلز شوایتزر یکی از عموهای آلبرت شوایتزر در مدرسه به آموزش زبان آلمانی اشتغال داشت. ژان در خانه زیر نظر او و چند معلم خصوصی دیگر تربیت ...
دیگر رمان‌های ژان پل سارتر
خروج ممنوع (نمایش‌نامه‌ای در 1 پرده) نمایش‌نامه
خروج ممنوع (نمایش‌نامه‌ای در 1 پرده) نمایش‌نامه دارم بهش نگاه می‌کنم و می‌فهمم که تو جهنمم. من بهتون میگم. همه چیز از قبل برنامه‌ریزی شده. اونا می‌دونستن که من جلو این طاقچه می‌ایستم، وقتی دستام روی مجسمه‌س و همه این چشم‌ها دارن من رو نگاه می‌کنن. این چشم‌ها دارن من رو می‌بلعن... هاه! فقط شما دو تا اینجایین؟ من فکر نمی‌کردم... کباب شدن روی سیخ رو یادتون ...
اتاق بسته (نمایش‌نامه در 1 پرده)
اتاق بسته (نمایش‌نامه در 1 پرده) - دوزخ دیگری‌ست. اتاق بسته را می‌توان بیانی دراماتیک برای «هستی و نیستی» قلمداد کرد. سه مرده پس از مرگ به جای جهنم در اتاقی گرفتار می‌آیند که از آن هیچ راه خروجی نیست. سارتر با تحریف تصور «جهان پس از مرگ» نزد جهان‌بینی‌های تقدیرگرا موقعیتی عجیب ساخته که در آن مجازات محکومان نه شکنجه فیزیکی که نفس گرفتار بودن ...
هم‌زاد (نمایش‌نامه در 8 صحنه)
هم‌زاد (نمایش‌نامه در 8 صحنه) علیرضا کوشک جلالی، نویسنده و کارگردان مقیم آلمان، و عضو کانون کارگردانان آلمانی (ZBF) است. اکثر کارهای جلالی به زبان آلمانی است. وی اولین نویسندة ایرانی است که جایزة نمایش‌نامه‌نویسی مردمی آلمان را برای نمایش‌نامة " با کاروان سوخته"- از آن خود کرده است. این نمایشنامه در شش شهر آلمان، سوئیس و اتریش روی صحنه رفته و جوایز متعددی را از ...
عذاب روح
عذاب روح اختاپوس؟ کاردش را به دست گرفت، چشمانش را باز کرد. خواب دیده بود؟ نه، اختاپوس آن‌جا بود و با مکنده‌هایش او را باد می‌کرد: گرما. عرق از سر و رویش می‌ریخت. حدود ساعت یک بعد از نیمه شب خوابیده بود، ولی ساعت دو گرما بیدارش کرده بود. بعد خود را درون وان آب سرد انداخته و بدون آن که خود ...
کلمات
کلمات آموزگاران ما، پیشتر از آن که خود به بالندگی برسیم، آن‌هایی بودند که برای ما، چیزی تازه و بنیادین را به ارمغان آوردند. آن‌ها را ابداع شگردهای نوین ادبی و هنری را می‌دانستند. آن‌ها به شیوه‌هایی در اندیشه دست یافتند که با تجدد ما مطابق بود، چنین شد، که مشکلات راه با اشتیاق مبهم‌مان، هم‌اندازه شد. حالا می‌دانیم که برای ...
مشاهده تمام رمان های ژان پل سارتر
مجموعه‌ها