زندگی وحشی است در تئاتری که آتش گرفته. همه به دنبال در خروجی میگردند، هیچکس هم پیدایش نمیکند، همه یکدیگر را هل میدهند، بدبخت آنهایی که به زمین میافتند: بلافاصله لگدمال میشوند. سنگینی چهل میلیون فرانسوی را که روی پوزهتان راه میروند حس نمیکنید؟ روی پوز من راه نمیروند. من تمام کسانی را که دور و برم بودهاند لگدمال کردهام، و امروز زمین خوردهام. شب به خیر! من مردن و چال شدن را بر تخت کفش ترجیح میدهم...