رمان خارجی

ابله 3 (3 جلدی)

(The Idiot)

پرنس میشکین، آخرین فرزند یک خاندان بزرگ ورشکسته، پس از اقامتی طولانی در سوئیس برای معالجه بیماری، به میهن خود باز می‌‌گردد. بیماری او رسما افسردگی عصبی است ولی در واقع دچار نوعی جنون شده است که نمودار آن بی‌ارادگی مطلق است. به علاوه،‌ بی‌تجربگی کامل او در زندگی، اعتماد بی‌حدی نسبت به دیگران در وی پدید آورده است.

9789640015926
۱۳۹۵
۳۴۴ صفحه
۴۱۳ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
فئودور داستایوفسکی
صفحه نویسنده فئودور داستایوفسکی
۷۰ رمان فیودور میخاییلوویچ داستایوسکی نویسندهٔ مشهور و تاثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است. سوررئالیست‌ها مانیفست خود را بر اساس نوشته‌های داستایوسکی ارائه کردند. اکثر داستان‌های وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی است، عصیان زده، بیمار و روان پریش. ابتدا، برای امرار معاش، به کار ترجمه پرداخت، و آثاری چون اوژنی گرانده اثر بالزاک و دون کارلوس اثر شیلر را ترجمه کرد.
دیگر رمان‌های فئودور داستایوفسکی
یادداشت‌هایی از خانه مردگان
یادداشت‌هایی از خانه مردگان فیودور داستایفسکی، یکی از بزرگترین نویسندگان قرن نوزدهم روسیه، در پی اتهامی سیاسی، 4 سال را در یک اردوگاه کار اجباری در سیبری گذراند. تجربه وحشتناکی که بعدها به نوشتن یادداشت‌هایی از خانه مردگان، یکی از شاهکارهای ادبیات کلاسیک، انجامید. این رمان آمیزه‌ای است از وقایع، بحث‌های فلسفی و تجربه رنج‌های روانی که با ظرافتی بی‌نظیر از چشم‌انداز یک زندانی ...
مردم فقیر
مردم فقیر امروز با ساشا دختر عمویم در خیابان مصادف شدم. چه وضع وحشتناکی دارد! بیچاره در لب پرتگاه نابودی است! من از گوشه و کنار شنیده‌ام که آمافیودورونا در جستجوی من است. گمان می کنم که او هرگز از تعقیب من دست بر نمی‌دارد، برای من پیغام داده است که می‌خواهد مرا عفو کند و آنچه گذشته است را به دست ...
همیشه شوهر
همیشه شوهر
رویای مردی مضحک
رویای مردی مضحک به دقت وراندازش کردم. در ظاهرش چیز خاصی بود که آدم اگر حواسش هم نبود بی‌اختیار نگاهش به طرف او برمی‌گشت و به چنان خنده‌ای می‌افتاد که دیگر نمی‌شد جلوی آن را گرفت. این اتفاقی بود که برای من هم افتاد.
دوست خانواده
دوست خانواده باید اعتراف کنم که ترسیده بودم. به مجرد این‌که به استپانچینکو رسیدم، رویاهای رمانتیک من ناگهان خیلی عجیب جلوه‌گر شدند. ساعت در آن موقع 5 بعدازظهر بود. جاده از کنار ملک اربابی می‌گذشت. مجددا بعد از 1 غیبت طولانی باغ بزرگی که دوران طفولیتم را در آن گذزانده بودم و بعدا هم اغلب در موقع اقامت در مدرسه شبانه روزی ...
مشاهده تمام رمان های فئودور داستایوفسکی
مجموعه‌ها