مجموعه داستان خارجی

وقتی که شهر خفته است

«رز آ”جا دفن شده -شده بود- موش‌های درشتی که آن حوالی پرسه می‌زنند احتمالا اندکی بعد از دفن، جسدش را کاملا جویده و خورده‌اند. البته فکر کردن به این موضوع حس خوبی ندارد اما حقیقت دارد؛ موش‌ها دندان‌های تیز و بزرگی دارند راحت می‌توانند یک تابوت چوبی را بجوند و داخلش شوند مگر این که استطاعت داشته باشید برای عزیز از دست رفته‌تان تابوت فلزی بخرید. من استطاعتش را نداشتم...».

مروارید
9789641914587
۱۳۹۵
۱۸۸ صفحه
۳۲۶ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
فندق‌شکن (کتاب‌های طلایی 4)
فندق‌شکن (کتاب‌های طلایی 4) در بیشتر داستان‌های این مجموعه، که به قلم نویسندگان بزرگ نوشته شده‌اند، مطالب آموزنده‌ای درباره زندگی وجود دارد و به همین سبب این گونه داستان‌ها هرگز نمی‌میرند. داستان برای بچه‌ها نوشته بی‌جانی نیست؛ در خیال بچه‌ها جان می‌گیرد و با آن‌ها زندگی می‌کند. امید است خواندن این داستان‌ها با بچه‌ها گستره دید و بلندپروازی و شجاعت ببخشد و یاس و ...
معجزه اشتیاق 1
معجزه اشتیاق 1 این دفتر به قصد آن سامان گرفته است که گوشه‌هایی از ادبیات داستانی قرن بیستم کشورهای آلمانی زبان را به خواننده ایرانی عرضه کند. نگارنده این سطور خوب می‌داند که معرفی سیر و سلوک داستان‌نویسی در کشورهای آلمانی زبان نه در حد بضاعت اوست، و نه در دفتری با این اندازه شدنی. از این رو اگر این مجموعه بتواند بر ...
طنزآوران جهان نمایش (دفتر 5) نمایش‌نامه
طنزآوران جهان نمایش (دفتر 5) نمایش‌نامه مجموعه طنزآوران جهان نمایش، حاصل کوشش‌ها و پژوهش های علمی و عملی - پنج دهه اخیر - یکی از پژوهندگان و دست‌اندرکاران راستین هنر نمایش در عرصه کمدی در این مرز و بوم است. سعی بر این است که بعضی از دفترها به یک یا دو تن از طنزآوران صحنه نمایش اختصاص یابند که نام‌آورترند و برخی از دفترها از ...
افساری بر گردن تصمیم قاطع میلاد مسیح سال صفر
افساری بر گردن تصمیم قاطع میلاد مسیح سال صفر تونینو آهسته گفت:«و حالا من هم مواد پخش می‌کنم.» او برای نخستین بار به این فکر می‌کرد که پدرش به خاطر دفاع از فرزندان دیگر مرده است و معلوم نیست اگر می‌فهمید فرزند خودش هم عاقبت وارد این کار شده است، چه می‌کرد.
صدایی از دیوار
صدایی از دیوار بچه که مرد، مادرم خرد شد، نه یک دفعه، بلکه تکه به تکه، مثل بشقاب‌هایی که یکی پس از دیگری از قفسه سقوط می‌کنند و خرد می‌شوند. هرگز نفهمیدم چه موقع اتفاق می‌افتد، به این ترتیب تمام مدت، در حالت انتظار، عصبی و بی‌قرار بودم. پدرم به شیوه متفاوتی خرد می‌شد. او سعی می‌کرد اوضاع را رو به راه کند. ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها