مجموعه داستان خارجی

وقتی که شهر خفته است

«رز آ”جا دفن شده -شده بود- موش‌های درشتی که آن حوالی پرسه می‌زنند احتمالا اندکی بعد از دفن، جسدش را کاملا جویده و خورده‌اند. البته فکر کردن به این موضوع حس خوبی ندارد اما حقیقت دارد؛ موش‌ها دندان‌های تیز و بزرگی دارند راحت می‌توانند یک تابوت چوبی را بجوند و داخلش شوند مگر این که استطاعت داشته باشید برای عزیز از دست رفته‌تان تابوت فلزی بخرید. من استطاعتش را نداشتم...».

مروارید
9789641914587
۱۳۹۵
۱۸۸ صفحه
۳۲۶ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
ندای وظیفه
ندای وظیفه مجموعه حاضر که از داستان‌های کوتاه پلیسی - جنایی تشکیل شده است، می‌کوشد آثار روز دنیا در این ژانر را که از ژانرهای همواره محبوب داستان دوستان بوده، به مخاطبان ارائه دهد. جذابیت و هیجان نهفته در این گونه ادبی و رویارویی خلافکاران زیرک و کارآگاهان کارکشته، خواننده را تا پایان با خود همراه می‌کند و کوشش برای یافتن پاسخ پرسش ...
تهدید و داستان‌های دیگر
تهدید و داستان‌های دیگر ... سیم محال است، برای این که درخت را زخمی می‌کند - وقتی کالبی با تمام سنگینی‌اش با آن آویزان شود به شاخه‌ای بسته شده برمی‌خورد ـ و این را، در آن روزها که سالم‌سازی محیط‌زیست اهمیت داشت، ما نمی‌خواستیم، می‌خواستیم؟ کالبی نگاه تشکرآمیزی به من کرد و ختم جلسه اعلام شد...
عکاس‌خانه آدم‌های خوشبخت (داستان‌های کوتاه برگزیده از نویسندگان ترکیه) کتاب گویا
عکاس‌خانه آدم‌های خوشبخت (داستان‌های کوتاه برگزیده از نویسندگان ترکیه) کتاب گویا داستان‌های این مجموعه عبارتند از: عکاس‌خانه آدم‌های خوشبخت با صدای داریوش ارجمند بازگشت با صدای ناصر ممدوح دو و نیم با صدای فرزاد حسنی زن سبددار با صدای فاطمه گودرزی مفت‌خور با صدای داریوش اسدزاده و محمد عباسی حوا با صدای زیبا بروفه کشتن یه گربه با صدای رضا بهبودی اولین جنایت با صدای لیلا بلوکات هیشت! هیشت! با صدای فرهاد آییش سر حوض با صدای سیدمهدی مدیرواقفی
عشق بدون قید و شرط
عشق بدون قید و شرط این کتاب مجموعه‌ای از بیست و هشت داستان کوتاه است که از نویسندگان ناشناس انتخاب و گردآوری شده است. داستان‌های این مجموعه با موضوع محوری عشق و ایمان جمع‌آوری شده و در نهایت سادگی حوادث می‌کوشند تا نگاهی تازه به معنویت و نشانه‌های والای آن داشته باشند.
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها