مجموعه داستان خارجی

وقتی که شهر خفته است

«رز آ”جا دفن شده -شده بود- موش‌های درشتی که آن حوالی پرسه می‌زنند احتمالا اندکی بعد از دفن، جسدش را کاملا جویده و خورده‌اند. البته فکر کردن به این موضوع حس خوبی ندارد اما حقیقت دارد؛ موش‌ها دندان‌های تیز و بزرگی دارند راحت می‌توانند یک تابوت چوبی را بجوند و داخلش شوند مگر این که استطاعت داشته باشید برای عزیز از دست رفته‌تان تابوت فلزی بخرید. من استطاعتش را نداشتم...».

مروارید
9789641914587
۱۳۹۵
۱۸۸ صفحه
۳۲۶ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
بهترین داستان‌های جهان 3 (قرن 19 و 20 دوران طلایی بخش دوم) مجموعه داستان
بهترین داستان‌های جهان 3 (قرن 19 و 20 دوران طلایی بخش دوم) مجموعه داستان در واقع حاصل کار غم‌انگیز و آرامبخش است. دست مستقل و مغرور که اعتقاد داشت برای خود شخصیتی دارد، ا ز هستی خودمختار برخوردار است و اداره خود را بر عهده دارد. به این نتیجه رسید که او تنها یک درونمایه ادبی است. مضمونی تخیلی که بارها سوژه قلم نویسندگان قرار گرفته است و من باید بگویم که دست با ...
آبروی از دست رفته
آبروی از دست رفته
جفت 6 (12 داستان از 12 نویسنده برنده جایزه نوبل) مجموعه داستان
جفت 6 (12 داستان از 12 نویسنده برنده جایزه نوبل) مجموعه داستان هزاران ماجرا ارزش یک ماجرای حقیقی و فراموش نشدنی را نداشت. برای همین هم هست که همه آنها روی هم به ماجرایی نمی‌ارزید که در این آخرین هزاره اتفاق افتاد، وسط سرزمینی خشک، مردی دید، مسلح به نیزه با نشان خانوادگی اشرافی سوار بر اسبی لاغر مردنی که به سپاهی از آسیاب‌های بادی می‌تاخت. سوار به هوا پرتاب شد و ...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
در تماشاخانه شیطان (مجموعه 8 داستان طنز)
در تماشاخانه شیطان (مجموعه 8 داستان طنز) شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده‌ام، پیش از موعد! گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشته‌ای یا سنگ بندگی خدا را به سینه می‌زنی؟ گفت: من دیگر آن شیطان توانای پیشین نیستم. دیدم آنچه را من شب هنگام به ده‌ها وسوسه پنهانی انجام می‌دادم، آدمیان روزانه به صدها دسیسه آشکار مرتکب می‌شوند. حال، اینان را به شیطان چه نیاز؟
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها