باب دارد آنتولوژی یونانیاش را میخواند و همسرش، کنستانس، فکر میکند که رابطهای میان زگیلها و آنتولوژی یونانی وجود دارد، اما اوضاع در طبقه پایین فرق میکند، چرا که مسأله همسایه پایینی این است: آیا ویلارد از گرتا گاربو خوشش میآید؟ اصلا چرا جان مثل جایزههای بولینگ با همسرش، پاتریشیا، رفتار میکند؟ ویلارد و جایزههای بولینگاش از کجا آمدهاند، شاید همهاش تقصیر پل نیومن باشد که توی فیلم «بیلیاردباز» بازی کرده و بولینگبازها را فریب داده. راستی چه کسی جز ریچارد براتیگان (1984-1935) میتواند چنین رمانی بنویسد، رمانی تراژیک که خوانندهاش را آنچنان به خنده و گریه بیندازد که شاید گاهی نداند که دارد میخندد یا گریه میکند؟ «ویلارد و جایزههای بولینگاش» ششمین رمان براتیگان است که به سال 1975 منتشر شده. «ویلارد و جایزههای بولینگاش» یک رمان جنایی نیست، یک رمان زیادی جنایی است!