شعر

لطفا این کتاب را بکارید

(Loading mercury with a pitchfork)

زمان آن رسیده تا جمله‌ها را با خاک. و آفتاب را با نقطه‌گذاری. و باران را با افعال درآمیزیم. و کرم‌ها از میان علامت‌های سوال بگذرند. و ستاره‌ها بر اسامی شکوفا بدرخشند. و شبنم. بر بندها بنشیند...

چشمه
9786002298478
۱۳۹۶
۱۹۶ صفحه
۲۶۹ مشاهده
۰ نقل قول
ریچارد براتیگان
صفحه نویسنده ریچارد براتیگان
۱۴ رمان ریچارد گری براتیگان نویسنده و شاعر معاصر آمریکایی. از او ۹ رمان، یک مجموعه داستان و چندین دفتر شعر منتشر شده است. رمان صید قزل آلا در آمریکا اولین و شناخته شده‌ترین اثر اوست. ریچارد در سی‌ام ژانویه ۱۹۳۵ در تاکوما واشنگتن به دنیا آمد.از دوران کودکی او اطلاعات زیادی در دست‌رس نیست اما ظاهراً دوران کودکی سختی را پشت سر گذشته است. پدرش پیش از به دنیا آمدن او، خانواده را ترک کرد و پس از آن که خبر ...
دیگر رمان‌های ریچارد براتیگان
بارش کلاه‌مکزیکی
بارش کلاه‌مکزیکی کلاه مکزیکی‌ای از آسمان افتاد و در خیابان اصلی شهر جلوی پای شهردار، پسر عمویش و آدمی بیکار فرود آمد و زن ژاپنی طنز نویس آمریکایی را ترک کرد و طنز نویس آمریکایی آنقدر با شکم گرسنه به غذا فکر کرد که صاعقه یاس از مغزش ژامبون کبابی درست کرد و شهری به هم ریخت و رئیس جمهور ایالات متحده ...
صید قزل‌آلا در آمریکا
صید قزل‌آلا در آمریکا ریچارد براتیگان، نویسنده نامدار آمریکایی، از نسل نویسندگان سودایی دهه شصت بود و صید قزل‌آلا در آمریکا شاهکار او است. آثار براتیگان بیش از هر چیز بازتاب روح زمانه‌اند، زمانه‌ای که درک تازه خود از دنیای داستانی را تا همیشه مرهون نسل او خواهد بود. براتیگان نویسنده‌ای نوگرا و نامتعارف بود که به ویژه با این اثر به اشتهاری عظیم ...
نامه‌ای عاشقانه از تیمارستان ایالتی
نامه‌ای عاشقانه از تیمارستان ایالتی گفتم: ‹‹دوست ندارم قصه بگم. می‌خوام کتابم رو بخونم.›› ‹‹چرا، می‌خوای برام قصه بگی.›› گفتم: ‹‹چرا من؟›› ‹‹چون نگاه کردم و دیدم تو ذهنت از همه بزرگ‌تره.›› پرسیدم: ‹‹اگه برات قصه نگم اون‌وقت چیکار می‌کنی؟›› با شیرین‌زبانی گفت: ‹‹خب، هیچی. فقط تا اون‌جا که بتونم جیغ می‌کشم، بعد وقتی همه اومدن این‌جا به‌شون می‌گم که تو پدرمی. بهم گفتن وقتی جیغ می‌کشم مثل این می‌مونه ...
ژنرال جنوبی اهل بیگ‌سور
ژنرال جنوبی اهل بیگ‌سور لی‌ملون با روش کوشش و خطا به این نتیجه رسید که عبارت «زهرمار» بیش از همه قورباغه‌ها را می‌ترساند. بنابراین دیگر به جای اینکه فحش‌های خسته‌کننده به زبان بیاورد، فقط داد می‌زد: «زهرمار»، آن هم با بلندترین صدایی که در شب‌های بیگ‌سور داشت.
مشاهده تمام رمان های ریچارد براتیگان
مجموعه‌ها