مجموعه داستان داخلی

داستان امروز ایران 2

9789649548364
۱۳۸۴
۱۵۲ صفحه
۹۶۰ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
فضاهایی برای عبور (از حال‌ها و هواهای تازه در داستان) مجموعه داستان
فضاهایی برای عبور (از حال‌ها و هواهای تازه در داستان) مجموعه داستان کتاب حاضر دربردارندة مجموعه داستان‌های کوتاه و روایت‌های مختلفی از نویسندگانی چون: «جان آپدایک»، «راسل ادسون»، «مارگارت اتوود»، «رولان توپور»، «دیو اگرز»، «خولیو کورتاسار»، «هانری میشو» و ...، با عنوان‌های «خیلی زود به آرامش می‌رسی»، «فضایی برای عبور»، «کوه از کاه»، «حسّ خون»، «کاسه در دست»، «در مجاورتی مدید»، و ... است. لازم به ذکر است در پایان کتاب، بیوگرافی ...
مرگ دنتون و داستان‌های دیگر
مرگ دنتون و داستان‌های دیگر خب دیگر، کارمان با خبر بد تمام شد. رخ به رخ آن ایستادیم و بلایی سرمان نیامد. نه آسیبی دیده‌ایم و نه خونی از بدنمان می‌آید. دچار سوختگی هم نشده‌ایم. کفش‌هایمان هنوز صاحب دارند. آفتاب می‌تابد، پرندگان می‌خوانند و دلیلی ندارد که خوش و خرم نباشیم. خبرهای بد ـ انفجارها، نشتی نفت، نسل‌کشی، قحطی و موارد دیگر ـ بیشتر اوقات ...
23 داستان از داستان‌نویسان امروز ایران با تفسیر
23 داستان از داستان‌نویسان امروز ایران با تفسیر «اون وقتا نه کولر داشتیم و نه این همه پادرد و کمردرد. یه پاشیر داشتیم عین یخچال. حیاط بیرونی و حیاط خلوت درندشت بودند و باغچه‌ها پر از گل‌های رنگارنگ...» چشم‌انداز خانه‌اش، دنیای درون خانه را نشان می‌دهد و مصداقی است از آن‌چه او می‌خواهد باشد؛ گرچه همه دوست و ایل و تبارش رفته‌اند و او تنها مانده و محله ...
اگر دوباره زندگی را آغاز می‌کردم
اگر دوباره زندگی را آغاز می‌کردم این مجموعه داستان کوتاه اثری از نویسندگان جوانی است که تصمیم بر نوشتن گرفته‌اند و برای اولین‌بار نوشته‌اند با خواندن این مجموعه با بیست و دو نوع زندگی دوباره آشنا خواهید شد.
سگی که می‌خواست خورشید باشد (به همراه 13 قصه دیگر از مردم آسیا)
سگی که می‌خواست خورشید باشد (به همراه 13 قصه دیگر از مردم آسیا) روزی بود و روزگاری. مرد جوانی بود که با مادر پیرش توی دهی زندگی می‌کرد. با این که این مادر و فرزند از طایفه برهمن‌ها بودند،‌ از مال دنیا چندان بهره‌ای نداشتند. دار و ندارشان فقط یک کلبه کوچک بود و یک وجب زمین که تویش سبزی می‌کاشتند. بزرگ‌ترین آرزوی مادر این بود که پسرش زن بگیرد. سن و سالش ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها