مجموعه داستان خارجی

21 داستان از نویسندگان معاصر فرانسه

تنوع و غنای ادبیات معاصر فرانسه را از همین مقدار اندک می‌توان دریافت. دیدگاه‌ها گوناگون و سبک‌ها بسیار متفاوت است و مترجم کوشیده است تا تفاوت سبک‌ها را در ترجمه منعکس کند. ماجراها همه ظاهرا در سطح زندگی روزمره می‌گذرد: دیداری زودگذر میان یک زن و مرد که گویی برای ایجاد زندگی مشترک به هم رسیده‌‌اند؛ عشق طولانی و خاموش زنی به مردی و گرفتن انتقام از پسر بی‌‌گناه آن مرد؛ مردی که یار را نزدیک خود دارد و به دنبال او گردشهر می‌گردد؛ پیوند دوستی میان یک سرباز روس و یک سرباز فرانسوی بی‌‌آن‌که زبان همدیگر را بفهمند؛ اختلاف نظر و جدایی دردناک میان یک زن و شوهر ایرلندی بر سر آزادی و استقلال کشورشان؛ جان کندن تدریجی سه تن در زندان در شب پیش از تیرباران شدن؛ چگونه مردی که پس از دیدن پیروزی شر بر خیر به غلط می‌پندارد که حق با شر است و فراموش می‌کند که جبر زندگی انسان مبارزه با بدی است ولو این مبارزه به شکست بینجامد؛ خوش بودن مردی در اتاقی و رانده شدنش از آن‌جا و همواره دنبال آن اتاق گشتن؛ تباه شدن زندگی معلمی که درس خصوصی می‌دهد. ماجراها گاهی از سطح زندگی روزمره فراتر می‌رود: هتلی که قصد کشتن مهمانانش دارد و این را پیشاپیش به آن‌ها اطلاع داده است؛ چگونه نقاش پیر قایقی می‌سازد و از چنگ امپراتور مخوف چین می‌‌گریزد؛ چگونه یک «پنی» می‌تواند خوشبختی بیاورد؛ مردی که فراموش کرده است که در جواب «حال شما چطور است؟» باید بگوید «بد نیستم، شما چطورید؟»؛ عقد قرارداد میان شیطان و یک دانشجوی علوم دینی؛ چگونه مردم شهر یک‌یک مبدل به کرگدن می‌شوند. و سرانجام، یک سفر طولانی با راه‌آهن و مسافری که مقصد خود را گم کرده است.

نیلوفر
9789644482632
۱۳۹۰
۴۰۰ صفحه
۱۳۲۸ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
تو تویی 2 (داستان‌های کوتاه و شگفت‌انگیز)
تو تویی 2 (داستان‌های کوتاه و شگفت‌انگیز) هر چی که لازم بود، در مقدمه جلد اول گفتم و حالا حرف آخر: باشد تا روزی بیش از اینها بدانیم، و بیش از اینها بنویسیم، و چیزیهایی بخوانیم و بنویسیم که پس از خواندن و نوشتن آنها، این احساس در ما بیدار شود که انسان‌تر شده‌ایم.
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها