رمان خارجی

ویلسون کله‌پوک

(Puddnhead Wilson)

ویلسون کله‌پوک داستانی برخاسته از دوران تاریک سال‌های آخر فعالیت مارک تواین و در واقع بهترین محصول آن دوران است. او قسمت بیشتر این داستان را در ناکام‌ترین دهه زندگی‌اش، دهه 1890، نگاشته است. در آن دوران او آخرین سال‌های دهه پنجم زندگی‌اش را سپری می‌کرد، متحمل چندین دشواری و شکست مالی شده بود و همچنین مدت هفت سال بود که به منظور صرفه‌جویی در مخارج زندگی در اروپا زندگی می‌کرد...

چشمه
9786002293404
۱۳۹۵
۲۵۲ صفحه
۳۹۵ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
مارک تواین
صفحه نویسنده مارک تواین
۲۷ رمان مارک توین در ۳۰ نوامبر ۱۸۳۵ در مرز ایالت میسوری آمریکا در روستای فلوریدا با کلبه‌های چوبی پراکنده به دنیا آمد. پدرش قاضی بخش و تاجری کوچک و اصالتاً اهل ویرجینیا بود که در کنتاکی درس حقوق خوانده و در همان جا به جین همپتون موخرمایی برخورده و با او ازدواج کرده‌بود. در ۱۲سالگی پدرش فوت کرد و سمیوئل مجبور شد در چاپخانه‌های محلی پادویی کند و بعد در روزنامه‌ای که برادرش اوریون دایر کرده‌بود، ابتدا حروفچین و سپس چاپچی ...
دیگر رمان‌های مارک تواین
ماجراهای هاکلبری‌فین
ماجراهای هاکلبری‌فین ماجرا‌های هاکلبری فین داستان زندگی نوجوانی است که به علت داشتن سرپرست بد برای نگهداری به خانواده‌ای خوش قلب اما خشک و منضبط سپرده می‌شود. روح سیال و بی‌قرار او با زخم‌های خاص خود، رفتارها و مقررات آن خانواده را بر نمی‌تابد، پس می‌گریزد و با برده‌ای فراری و سیاهپوست به نام جیم همراه می‌شود. کلک کوچک آن‌ها برروی رودخانه‌ی ...
انحطاط فن دروغ‌گویی
انحطاط فن دروغ‌گویی
شانس
شانس مارک تواین در ذهن من همواره نویسنده‌ای بود که افسانه و فانتزی و حقیقت را در هم می‌آمیزد و داستانی خواندنی و ساده و صریح می‌آفریند که وقایع و شخصیت‌هایش هرگز از خاطر محو نمی‌شوند. ...
هکلبری‌فین
هکلبری‌فین پسرکی وحشی، بدون اطلاع پدر و مادر دائم‌الخمر و خشن خود به جزایر جکسون می‌گریزد و در آنجا با برده‌ای فراری به نام جیم آشنا می‌شود. آن‌ها با کمک یکدیگر می‌کوشند از قید و بند تمدن بشری رها شده و با قایقی که ساخته‌اند، بر رودخانه بزرگ می‌سی‌سی‌پی می‌رانند تا به آزادی برسند.
غریبه‌ای در قصر
غریبه‌ای در قصر با غریبه کنجکاوی گه می‌خواهم درباره‌اش صحبت کنم در قلعه وارویک آشنا شدم. 3 ویژگی او مرا جذب کرد، صاف و ساده بود، آشنایی شگفت‌آوری با سلاخ‌های قدیمی داشت و خیلی خوش صحبت بود. چون همیشه او بود که حرف می‌زد. آشنایی‌مان زمانی رخ داد که مانند آدم‌های فروتن پشت سر گروه در حرکت بودیم...
مشاهده تمام رمان های مارک تواین
مجموعه‌ها