گرم است... کلافهام و موهایم عرق کرده. به مامانم میگویم: «موهایم را میبافی؟» مامان میگوید: «آفتاب سر ظهر و گرمایش.» گرمای ظهر یعنی چیزی شبیه بوی پرتقال؛ گرم و نارنجی. مامان برای من یک پیراهن نارنجی دوخته که خیلی بلند است و دامنش کشیده میشود روی زمین.