رمان خارجی

قمارباز (با 9 تفسیر)

بالاخره بعد از دو هفته مرخصی برگشتم. خانواده‌ای که برایشان کار می‌کنم، سه روزی می‌شود که به رولتن‌بورگ آمده‌اند. خدا می‌داند که چرا فکر می‌کردم لابد دارند انتظارم را می‌کشند؛ اما در اشتباه بودم. ژنرال، در عین بی‌اعتنایی، نگاهی به سر تا پایم انداخت، چند کلمه‌ای از سر بنده‌نوازی با من حرف زد و بعد حواله‌ام داد به خواهرش. مشخص بود از جایی پول جور کرده‌اند. به نظرم رسید، ژنرال قدری در حضورم معذب است و حتی شرم دارد نگاهم کند. و...

9786004360883
۱۳۹۵
۵۳۶ صفحه
۹۴۷ مشاهده
۰ نقل قول
فئودور داستایوفسکی
صفحه نویسنده فئودور داستایوفسکی
۷۰ رمان فیودور میخاییلوویچ داستایوسکی نویسندهٔ مشهور و تاثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است. سوررئالیست‌ها مانیفست خود را بر اساس نوشته‌های داستایوسکی ارائه کردند. اکثر داستان‌های وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی است، عصیان زده، بیمار و روان پریش. ابتدا، برای امرار معاش، به کار ترجمه پرداخت، و آثاری چون اوژنی گرانده اثر بالزاک و دون کارلوس اثر شیلر را ترجمه کرد.
دیگر رمان‌های فئودور داستایوفسکی
ابله 2 (3 جلدی)
ابله 2 (3 جلدی) پرنس میشکین، آخرین فرزند یک خاندان بزرگ ورشکسته، پس از اقامتی طولانی در سوئیس برای معالجه بیماری، به میهن خود باز می‌‌گردد. بیماری او رسما افسردگی عصبی است ولی در واقع دچار نوعی جنون شده است که نمودار آن بی‌ارادگی مطلق است. به علاوه،‌ بی‌تجربگی کامل او در زندگی، اعتماد بی‌حدی نسبت به دیگران در وی پدید آورده است.
خاطرات خانه اموات
خاطرات خانه اموات داستایوسکی در خاطرات خانه اموات یک قسمت از ماجرای محبوسیت خودش را در زندان سیبری شرح می‌دهد. ولی در ضمن زندانیان دیگر را معرفی کرده سرگذشت غم‌انگیز آن‌ها را به طرزی بدیع حکایت و به موشکافی در طبیعت آن‌ها می‌پردازد و پرده از بسی از اسرار درونی انسان برمی‌دارد. اثری که مطالعه این کتاب بر خواننده برجای می‌گذارد ذکر همین ...
قمارباز (از یادداشت‌های 1 جوان)
قمارباز (از یادداشت‌های 1 جوان) بعد از دو هفته غیبت سرانجام به رولتنبورگ برگشتم. گروهمان از سه روز پیش این‌جا جمع بودند. گمان می‌کردم همه بی‌صبرانه انتظار بازگشتم را دارند، اما اشتباه می‌کردم. ژنرال بی‌تفاوت به نظر می‌رسید، با تکبر چند کلمه‌ای با من حرف زد و دست آخر مرا از سرش باز کرد و به خواهرش حواله کرد. مثل روز برایم روشن بود که ...
تمساح
تمساح سرگذشت حقیقی مردی میانسال با ظاهری محترم و آبرومند که در یک پاساژ در کام تمساحی فرو می‌رود و ماجراهای پس از آن. در سیزدهم ژانویه امسال (1865)، نیم ساعت بعد از ظهر النا ایوانوونا همسر دوست فرهیخته‌ام ایوان ماتویچ که هم همکار هستیم و هم نسبت دوری با من دارد، هوس کرد که سه نفری به دیدن تمساحی برویم که ...
قمارباز
قمارباز طبق معمول اول پای کسب و کار در میان آمد. پولینا همین که دید پولی که به او داده‌ام هفتصد گولدن بیشتر نیست، اوقاتش تلخ شد. اوقاتش تلخ شد. به خودش اطمینان داده بود که جواهراتش را در پاریس کم‌کم هم که گرو می‌گذاشتم دو هزار گولدن می‌شد. گفت: صددرصد مقداری پول لازم دارم. باید هم به دستش بیاورم و الا ...
مشاهده تمام رمان های فئودور داستایوفسکی
مجموعه‌ها