گلاویژ و شامار ازدواجی عاشقانه داشتهاند، اما به مرور، بدبینی حسادتهای شامار،گلاویژ را وا میدارد که به طلاق فکر کند. او برای این کار باید رضایت ماموستا، بزرگ آبادی را جلب کند. اما ماموستا برای طلاق گلاویژ یک شرط میگذارد؛ او باید یک مشت موی پیشانی گرگ وحشی را برای ماموستا بیاورد. از سوی دیگر، شامار هم، که میخواهد با گلاویژ زندگی کند، نزد ماموستا میرود و از او کمک میخواهد. ماموستا برای شامار هم یک شرط عجیب می گذارد؛ او باید راز نعرههای خرس وحشی را برملا کند...