بیا باور کنیم که دلواپسیم. بیا باور کنیم که هنوز آب از سر این رابطه نگذشته. هنوز من برای تو شعر میگویم و تو دلتنگیات را به روی کسی نمیآوری. باور کنیم که آدمیزاد با هر رها کردنی، ذرهای از خودش را ذوب میکند. با هر رها کردنی یک عالمه تنهایی میآید و جاهای خالی را پر میکند. تنهایی از آن حسهای وفادار است، اگر آمد، میماند. از جنس عشق است. از جنس توست. نمیرود. باور کنیم که با هر رفتنی، تکهای از جان هم میرود. من باور کردهام. تو هم باور کن که کسی برای من، "تو" نمیشود.