بله، جوان بودم و نفهم. من هم درباره دیگران قضاوت میکردم، کلاهبردارها و حقهبازها را لو میدادم، اما در تمام عمرم هرگز رو در رو به دزدی نگفتهام: «تو دزدی» درخانه به دار آویختهای نباید صحبت از طناب به میان آورد. خوب تربیت شدهام...
۷۶ رمان
آنتون پاولوویچ چِخوف داستاننویس و نمایشنامهنویس برجستهٔ روس است. هر چند چخوف زندگی کوتاهی داشت و همین زندگی کوتاه همراه با بیماری بود اما بیش از ۷۰۰ اثر ادبی آفرید. او را مهمترین داستان کوتاهنویس برمیشمارند و در زمینهٔ نمایشنامهنویسی نیز آثار برجستهای از خود به جا گذاشتهاست و وی را پس از شکسپیر بزرگترین نمایش نامه نویس میدانند. چخوف در چهل و چهار سالگی بر اثر ابتلا به بیماری سل درگذشت.
چخوف نخستین مجموعه داستاناش را دو سال پس از ...
مجموعه آثار چخوف 6 (7 جلدی) نمایشنامه
تمایل شدید چخوف برای دستیابی به یک سبک بزرگ ادبی، در درامنویسی تحقق پیدا کرد و در هویت نویسندگی او، نمایشنامه مشخصا جای داستان و رمان را گرفت. در نمایشنامههایی که او در سالهای آخر دهه هشتاد نوشت خود بیش از هر چیزی بر اهمیت ادبی آنها ارزش قایل میشد. اما در همان زمان هم خاطرنشان میکرد: من نمایشنامهای را ...
داستان ملالانگیز
آخرین ماههای زندگیام که به انتظار مرگ میگذرد به نظرم بسیار طولانیتر از تمام عمرم میرسد. قبلا هیچگاه نمیتوانستم مثل حالا با گذشت آهسته زمان کنار بیایم. پیش از این وقتی انتظار قطار را میکشیدم یا سر جلسه امتحان بودم یک ربع ساعت برایم در حکم ابدیت بود ولی حالا میتوانم تمام شب بیحرکت روی تخت دراز بکشم و با ...
روشناییها
وقتی کسی سودایی و شوریده، اندوهگین و تنها دریا را روبهروی خود تماشا میکند و یا منظرهای در نظرش شگفت میآید، همیشه فکرهایی حقیقی از این قبیل که زندگی میکند و خواهد مرد، به طور نامحسوس با غم و اندوهش در میآمیزد و به خاطر واکنشهای عصبی همانوقت مدادی به دست میگیرد، برایش تفاوتی ندارد روی هر چه باشد سعی ...
بهترین داستانهای کوتاه (آنتوان چخوف)
مهمترین دستاورد چخوف از کار با مجله تکهپاره این بود که آموخت صحنهها را به صورت نمادین خلاصه کند و سکوت آبستن در اثر بگنجاند و این هر دو از شرایط لازم کار برای مجلههای فکاهی شمرده میشد که بعدها به پختگی کامل رسید و نیز آموخت که، با آوردن برشهای کوتاه، تاثیر اولیه را بر جا گذارد و از ...
دشمنان
«عمر یک انسان از هر اندوه شخصی گرانبهاتر است. من از شما تمنا دارم که شجاعت و شهامت به خرج بدهید، به نام انسانیت این تمنا را از شما میکنم.»
کریلوف رنجیده گفت:
«انسانیت از هر دو سو باید باشد، به نام همان انسانیت از شما خواهش میکنم که مرا با خود نبرید. خدایا، چه فکر عجیبی! من به زور سرپا ایستادهام، ...