رمان ایرانی

دستگاه گوارش

رمانِ کوتاهِ دستگاهِ گوارش نوشته‌ آیین نوروزی روایتی‌ است از سفر پدر و پسری عجیب به آلمان. آیین نوروزی که پیش از این به خاطرِ داستان‌های کوتاهش جوایزی معتبر از آن خود کرده در اولین کارِ بلندش طنز و جهانِ غافلگیرکننده‌اش را در هم ‌تنیده تا داستانِ این پدر و پسر را بسازد. رمان درباره‌ پسرِ جوانی ا‌ست که ماشینش در یک تصادف مشهور در یکی از اتوبان‌های تهران له شده. از قضا او باید همراه پدرش به آلمان برود برای انجامِ عملی عجیب روی تنِ پدر. عملی روی روده‌ کوچک که نقطه‌ کلیدی طنزآلود داستان است. در این سفر است که قهرمانِ نوروزی عملاً با جهانی روبرو می‌شود که مملو از بدایع است و او چندان نمی‌تواند این دگردیسی را تاب بیاورد و همین موجب می‌شود تکه‌هایی از هویتِ پنهانِ او و پدرش که انگار آب‏ و هوای فرنگ به او ساخته، برجسته شود که اساسِ وجودشان را آشکار می‌کند... آیین نوروزی در دستگاهِ گوارش راوی توان‌مندِ لحظه‌هایی ا‌ست که در عینِ ساده ‌بودن پیچید‌گی‌های مضطرب‌کننده‌ حیات را آشکار می‌کنند. تحملِ دیگری شاید یا گریز از دیگری. رمانی که شاید در ستایش تنهایی‌ باشد و به ‌بودن در شرایطی که انگار بیشتر راه‌ها به ذهن ختم می‌شوند. ذهنی که تناقض‌های جهان‌های اطراف او را بیشتر در خود فرو می‌برند.

چشمه
9786002297587
۱۳۹۶
۸۴ صفحه
۲۰۷ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های آیین نوروزی
آب و هوای چند روز سال
آب و هوای چند روز سال هوا گرم بود و صدای پنکه اتاق کناری هم اذیت می‌کرد. چند بار غلت زدم و آخر سرم را چسباندم به دیوار تا خنک شوم. همان موقع چشمم افتاد به کلاه فرانسوی چهارخانه‌ای که زیر تخت افتاده بود. یخ کردم. کلاهی بود که همیشه پدربزرگم می‌پوشید و حالا یک سال بعد از مرگش من زیر تخت پیدایش کرده بودم. دستم ...
زمین نرم
زمین نرم به جز آن پیرمرد، چند دختر و پسر هم توی پارک فرشته بودند و از نگاه‌شان می‌شد حدس زد که منتظرند آن‌ها زودتر شرشان را کم کنند. پیرمردها همگی کت و شلوار پوشیده بودند، با پالتو و کلاه و شال گردن. ولی باز هم سوز سرما می‌زد به جان‌شان. با قدم‌های کوتاه روی سنگ‌فرش پارک راه می‌رفتند تا به کافه ...
مشاهده تمام رمان های آیین نوروزی
مجموعه‌ها