مجموعه داستان ایرانی

زمین نرم

به جز آن پیرمرد، چند دختر و پسر هم توی پارک فرشته بودند و از نگاه‌شان می‌شد حدس زد که منتظرند آن‌ها زودتر شرشان را کم کنند. پیرمردها همگی کت و شلوار پوشیده بودند، با پالتو و کلاه و شال گردن. ولی باز هم سوز سرما می‌زد به جان‌شان. با قدم‌های کوتاه روی سنگ‌فرش پارک راه می‌رفتند تا به کافه برسند،‌ کافه سوت و کور و البته گران‌فروشی که یک کوچه از پارک پایین‌تر بود و پیرمردها وقت‌هایی که هوا خوب نبود، می‌رفتند آن‌جا...

چشمه
9786002297600
۱۱۲ صفحه
۴۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های آیین نوروزی
آب و هوای چند روز سال
آب و هوای چند روز سال هوا گرم بود و صدای پنکه اتاق کناری هم اذیت می‌کرد. چند بار غلت زدم و آخر سرم را چسباندم به دیوار تا خنک شوم. همان موقع چشمم افتاد به کلاه فرانسوی چهارخانه‌ای که زیر تخت افتاده بود. یخ کردم. کلاهی بود که همیشه پدربزرگم می‌پوشید و حالا یک سال بعد از مرگش من زیر تخت پیدایش کرده بودم. دستم ...
دستگاه گوارش
دستگاه گوارش رمانِ کوتاهِ دستگاهِ گوارش نوشته‌ آیین نوروزی روایتی‌ است از سفر پدر و پسری عجیب به آلمان. آیین نوروزی که پیش از این به خاطرِ داستان‌های کوتاهش جوایزی معتبر از آن خود کرده در اولین کارِ بلندش طنز و جهانِ غافلگیرکننده‌اش را در هم ‌تنیده تا داستانِ این پدر و پسر را بسازد. رمان درباره‌ پسرِ جوانی ا‌ست که ماشینش ...
مشاهده تمام رمان های آیین نوروزی
مجموعه‌ها