نمایش‌نامه

اتاق بسته (نمایش‌نامه‌ای در 1 پرده)

(No exit)

- دوزخ دیگری‌ست. اتاق بسته را می‌توان بیانی دراماتیک برای «هستی و نیستی» قلمداد کرد. سه مرده پس از مرگ به جای جهنم در اتاقی گرفتار می‌آیند که از آن هیچ راه خروجی نیست. سارتر با تحریف تصور «جهان پس از مرگ» نزد جهان‌بینی‌های تقدیرگرا موقعیتی عجیب ساخته که در آن مجازات محکومان نه شکنجه فیزیکی که نفس گرفتار بودن در موقعیت است. سوژه در مقابل پوچی جهان به «تهوع» دچار است. تمام اضطرابی که او در مواجهه با موقعیتی مادی با آن رو‌بروست، در این نمایش به واسطه تمام شدن موقعیت در مرگ و پایان آزادی او در انتخاب و عمل دو چندان گشته است. جهان پس از مرگ در این نمایش همان جهان زمینی است با مسائل و مشکلات مادی که به شکل موقعیتی اگزیستانسیال برای سوژه به طور مدام تکرار و تکرار خواهد شد. در واقع این موقعیت خیالی پس از مرگ که سارتر بین سه مرده - دو زن و یک مرد - برقرار ساخته همان موقعیتی است که او ذاتی زندگی سوژه می‌داند: هیچ گریزی از آزادی وجود ندارد. ما محکوم به آزادی هستیم.

افراز
2500110083224
۱۳۹۶
۷۲ صفحه
۲۴۴ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
ژان پل سارتر
صفحه نویسنده ژان پل سارتر
۳۶ رمان سارتر روز ۲۱ ژوئن ۱۹۰۵ به دنیا آمد. پدرش ژان باپتیست سارتر (۱۸۴۷-۱۹۰۶) افسر نیروی دریایی فرانسه بود و مادرش آنه ماری (۱۸۸۲-۱۹۶۹) دخترعموی دکتر آلبرت شوایتزر معروف، برندهٔ جایزه صلح نوبل است. پانزده ماهه بود که پدرش به علت تب زرد از دنیا رفت. پس از آن مادرش به نزد والدینش بازگشت. پدربزرگش چارلز شوایتزر یکی از عموهای آلبرت شوایتزر در مدرسه به آموزش زبان آلمانی اشتغال داشت. ژان در خانه زیر نظر او و چند معلم خصوصی دیگر تربیت ...
دیگر رمان‌های ژان پل سارتر
کودکی یک رئیس
کودکی یک رئیس به‌رغم ضرباهنگ سریع زندگی امروز، اوقات ما پر است از فراغت‌های کوتاه و فرصت‌های طلایی. اتاق انتظار پزشک و صف بانک و وقت‌هایی که توی تاکسی و مترو می‌گذرانیم، می‌تواند وقف سرک کشیدن از پنجره‌ای کوچک به جهان عجیب شاهکارهای ادبی شود. نیز، بارها اتفاق افتاده که تلاش کرده‌ایم مطالعه یکی از این شاهکارها را آغاز کنیم اما به دلیل ...
تهوع
تهوع ـ این مجسمه مسیح را که از پوست حیوان ساخته‌اند دیده‌اید؟ آقا، کتاب خیلی جالبی هست درباره مجسمه‌‌هایی که از پوست حیوان و حتی از پوست انسان ساخته شده‌اند. مجسمه عذرای سیاه‌پوش را چطور؟ در بورگس نیست؟ در ساراگوس است؟ ولی شاید یکی هم در بورگس باشد؟ زائران می‌بوسندش، مگر نه، منظورم همان است که در ساراگوس است. جای پایش ...
نکراسوف
نکراسوف زندگی وحشی است در تئاتری که آتش گرفته. همه به دنبال در خروجی می‌گردند، هیچ‌کس هم پیدایش نمی‌کند، همه یکدیگر را هل می‌دهند، بدبخت آن‌هایی که به زمین می‌افتند: بلافاصله لگدمال می‌شوند. سنگینی چهل میلیون فرانسوی را که روی پوزه‌تان راه می‌روند حس نمی‌کنید؟ روی پوز من راه نمی‌روند. من تمام کسانی را که دور و برم بوده‌اند لگدمال کرده‌ام، ...
شاهدی بر زندگی من
شاهدی بر زندگی من بعد از انتظاری بیهوده به این نتیجه رسیدم که صفحات موسیقی‌ای را که برایت فرستاده بودم دریافت نکرده‌ای. البته واقعیت این است که با حس تجربیم آن‌ها را به عنوان نامه مهر زدم و در باجه مواد چاپی انداختم. بی‌شک مشکلی پیش آمده است. دیگر نامه‌های مرا موعظه‌های کوچک نخوان. می‌دانی که نه دوست دارم به نظر 1 شاگرد بیایم ...
تعلیق
تعلیق در ساعت 15:30 دقیقه، ماتیو هنوز در مرز آینده‌ای وحشت‌ناک را انتظار می‌کشید، در ساعت 16:30 دقیقه میلان دیگر آینده‌ای نداشت. پیرمرد از جا برخاست، با پاهای خشکیده و گام‌هایی شمرده و موقر طول اتاق را پیمود و گفت: «آقایان!» و لبخند پریده‌رنگی زد. اسناد را روی میز گذاشت، اوراق را یکی یکی با مشت نیم‌بسته‌اش صاف کرد. میلان مقابل ...
مشاهده تمام رمان های ژان پل سارتر
مجموعه‌ها