شعر

وقتی تو نباشی چرا 2 صندلی

خاطراتت را بگیر. لبخندت را پس نمی‌دهم؛ بگذار بگویند دزدی در روز روشن؟! می‌گویم: لبخندم را قصاص کنید و بگیرید! لبخندش را پس نمی‌دهم.

فصل پنجم
9786003044425
۱۳۹۶
۱۰۴ صفحه
۱۵۹ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های چیستا یثربی
کوتاه کردن موی مرده (مجموعه داستان ایرانی)
کوتاه کردن موی مرده (مجموعه داستان ایرانی) زبان فارسی ...
برخورد نزدیک از نوع آخر (و سرخ سوزان) نمایش‌نامه
برخورد نزدیک از نوع آخر (و سرخ سوزان) نمایش‌نامه قاضی: حکم این است: سرکار خانم نسترن سماوات، شما باید طبق حکم دادگاه منکرات، به عقد دایم آقای آرش معتمد دربیاین! این حکم از این لحظه، تا سه روز دیگه لازم‌الاجراست. نسترن: نه آقا ـ نه! من راضی نیستم... جمع کنید این بساطو... آقا من صد بار گفتم که نمی‌خوامش، چرا حکم زور می‌دین... تولدمون زورکی، مردن‌مون زورکی، لااقل بذارین اختیار ...
زنی که تابستان گذشته رسید
زنی که تابستان گذشته رسید نمی‌شد شمردشون، همه‌شون وحشی بودن، زیر نور ماه له‌له می‌زدن و چشماشون برق می‌زد، انگار همه‌شون هار بودن، ما شروع کردیم به دوئیدن، اونا هم دنبال ما می‌دوئیدن، سیاوش دست منو گرفته بود. من حتی فرصت نمی‌کردم جیغ بزنم، دیگه به پشت سرم نگاه نمی‌کردم، چون حالا مطمئن بودم همه سگای ولگرد اون شهر توی اون پارک جنگلی جمع شدن ...
کوتاه کردن موی مرده (مجموعه داستان ایرانی)
کوتاه کردن موی مرده (مجموعه داستان ایرانی) زبان فارسی ...
من آناکارنینا نیستم
من آناکارنینا نیستم زن را در اعماق صدای مرد دفن کردند، هیچ‌کس نیامده بود. تنها مردی گنگ و غریب، روی مزار زن نشسته بود و بی صدا می‌گریست و مردم شهر نمی‌دانستند که چرا آن شب در خواب‌هایشان، مردی تا سحر، «دوستت دارم» می‌گفت.
مشاهده تمام رمان های چیستا یثربی
مجموعه‌ها