مجموعه داستان خارجی

دزد و نگهبان (داستان‌های کوتاه جهان 2)

هیچ‌وقت عکسی از پدرم ندیده‌ام که مربوط به قبل از عضویت او در ارتش باشد. اصلا نمی‌دانم او در کودکی یا نوجوانی چه شکلی بوده. اگر پدرم مایملکی از والدینش ارث برده بود. اگر یادبود خانوادگی یا یادگاری از ایام جوانی‌اش داشت، من هرگز آن را ندیدم.

9786001218835
۱۳۹۵
۱۸۶ صفحه
۱۵۰ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
داستان‌های برگزیده 1 (4 جلدی) مجموعه داستان
داستان‌های برگزیده 1 (4 جلدی) مجموعه داستان یک مرتبه به یاد دارم که زیر آب صدای یک خش‌خش به گوش ما رسید. ما حیرت می‌کردیم آن صدا ناشی از چیست تا این که از زیر آب بیرون آمدیم و دیدیم که رشته‌های یک مین به برج زیردریائی ما چسبیده است. آن موقع دوره‌ای بود که متفقین در دریا به جای ماسوره چاشنی عادی، یک رشته مفتول به ...
طنزآوران جهان نمایش (دفتر 6) نمایش‌نامه
طنزآوران جهان نمایش (دفتر 6) نمایش‌نامه مجموعه طنزآوران جهان نمایش، حاصل کوشش‌ها و پژوهش های علمی و عملی - پنج دهه اخیر - یکی از پژوهندگان و دست‌اندرکاران راستین هنر نمایش در عرصه کمدی در این مرز و بوم است. سعی بر این است که بعضی از دفترها به یک یا دو تن از طنزآوران صحنه نمایش اختصاص یابند که نام‌آورترند و برخی از دفترها از ...
جلاد و داستان‌های دیگر از نویسندگان سوئد
جلاد و داستان‌های دیگر از نویسندگان سوئد منشا ادبیات داستانی سوئد را باید در روایت‌های شفاهی به نام «ساگا» جست که گرچه نشان مکتوبی از خود به‌جا نگذاشته‌اند نقل سینه به سینه‌شان که ادامه یافته بر ادبیات داستانی کشور تاثیر نهاده است و به گفته لئون تورن مورخ ادبی، «نوستالژی» آن به‌جا مانده؛ به نحوی که سلما لاگرلوف داستان‌پرداز شهیر و برنده نوبل در ادبیات، «ساگای ...
پس از کمونیسم
پس از کمونیسم شاید بعضی از ایرانی‌ها از طعم سوسیس بلغاری خوش‌شان بیاید، اما بعید است کسی در ایران داستان سوسیسی را بداند که از گوشت الاغ در شهری در بلغارستان درست شده بود و هر دختری که از آن سوسیس می‌خورد بخت‌اش باز می‌شد؛ یا شاید دیگر همه مردم دنیا از استالین و کارهای مخوف‌اش با خبر باشند، اما بعید است که ...
به انتخاب مترجم (داستان‌های گزیده) مجموعه داستان
به انتخاب مترجم (داستان‌های گزیده) مجموعه داستان ایوانف ورقه‌ای از صابون اضافی را با پشت تیغ گرفت و ادامه داد: رفیق شمارو خیلی خوب یادمه. متاسفم که دوست ندارم اسم‌تون رو به زبون بیارم. یادمه چطور تقریبا شش ماه پیش تو خارکف ازم بازجویی کردین.دوست عزیز امضاتونم یادمه... اما خب همین‌طور که می‌بینین هنوز زنده‌ام.
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها