هیچوقت عکسی از پدرم ندیدهام که مربوط به قبل از عضویت او در ارتش باشد. اصلا نمیدانم او در کودکی یا نوجوانی چه شکلی بوده. اگر پدرم مایملکی از والدینش ارث برده بود. اگر یادبود خانوادگی یا یادگاری از ایام جوانیاش داشت، من هرگز آن را ندیدم.
گم شدن تصویر در آینه (10 داستان از نویسندگان آلمانی زبان) مجموعه داستان
پیشتر به مورد معمایی لوسی اشاره کردم: او همچنان کم و بیش توی کافههای شبانه پلاس است و مخصوصا در روزهایی که ناگزیر به شرکت در جشن خانگی است، عین دیوانهها میشود. شلوار مخمل کبریتی و پلوور رنگارنگ میپوشد و با سندل راه میرود، موهای باشکوهش را کوتاه کرده تا بی دردسر، به فرم «کلووش» دور سرش آویزان باشد، مدی ...
بهترین داستانهای جهان (قرن 19 و 20 استادان کهن سنتگرایان) مجموعه داستان
بررسی فرهنگهای پیش از دوران کتابت نشان میدهد که همه آنها از سنت داستانگویی شفاهی برخوردار بودهاند. بنابراین داستان از زمان پیدایش انسان وجود داشته است. به یقین قدمت داستانگویی پیرامون آتش قبایل اولیه به هزاران سال میرسد. از یک نظر میتوان گفت داستان همزاد آدمی است. نمونههای آنچه ما در داستان کوتاه میخوانیم در پاپیروسهای مصر کهن که ...
بعضی زنها
آرچي مكلاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يكبار ميشنيد هرگز فراموش نميكرد. صدايي صاف و محكم. كلمهها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا ميكرد. آواز محزون و يكنواخت و بيپيرايهاش، چيزهايي را بيان ميكرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
به انتخاب مترجم (داستانهای گزیده) مجموعه داستان
ایوانف ورقهای از صابون اضافی را با پشت تیغ گرفت و ادامه داد: رفیق شمارو خیلی خوب یادمه. متاسفم که دوست ندارم اسمتون رو به زبون بیارم. یادمه چطور تقریبا شش ماه پیش تو خارکف ازم بازجویی کردین.دوست عزیز امضاتونم یادمه... اما خب همینطور که میبینین هنوز زندهام.
تو تویی 1
زندگی زیباتر از اون چیزیست که ما میپنداریم حتی در بدترین شرایط. فقط کافیست به خاطر داشته باشیم که: درست نگاه کنیم، درست فکر کنیم. درست تصمیم بگیریم و هرگز فراموش نکنیم که خدا بزرگ است و ناظر اعمال ماست. پس: هر چه بودی، بودی. حالا اونی باش که خداوند میخواد، یعنی خاص و بهترین باش.