مجموعه داستان خارجی

ریموند دیگر با ما نیست کارور مرده (مجموعه 10 داستان از نویسندگان جهان)

اول مرد بیرون آمد و چند دقیقه بعد، زن. بسته کوچکی اسکناس در دست داشت و می‌شمرد. عینک تیره بزرگی صورتش را پوشانده بود. یک بار دیگر هم آن‌ها را دید، همان شب دست در دست زیر یک چتر قدم می‌زدند و به ویترین مغازه‌ای که پر از تلویزیون بود خیره شدند. تلویزیون وسطی توجهشان را جلب کرده بود و حالا لبخند می‌زدند. پیش از آن که راه‌شان را بکشند و بروند زن دستی به موهای خود برد تا مرتب‌شان کند. مرد رو به دوربین مداربسته توی ویترین دست تکان داد و بی‌سروصدا راه افتادند و رفتند.

9789647002943
۱۳۹۵
۱۶۸ صفحه
۱۴۸ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
میان فنجان‌های قهوه (داستان‌های کوتاه از نویسندگان روز جهان)
میان فنجان‌های قهوه (داستان‌های کوتاه از نویسندگان روز جهان) داستان‌های مجموعه ”میان فنجان‌های قهوه“ از میان ده‌ها داستان برچین و ترجمه شده‌اند و ملاک انتخاب این آثار محتوای ادبی غنی، تنوع مضامین، قوت تکنیکی اثر و جدید بودن داستان‌ها بوده است. این مجموعه ده داستان را از ده نویسنده معاصر (اورهان پاموک، سام شپرد، آلیس مونرو، توبیاس وولف، گیلرمو مارتینز، جولین بارنز، جورج ساندرز، دیوید فاستر والاس، نادین گوردیمر ...
رقص روی سنجاق (مجموعه 63 داستان کوتاه کوتاه)
رقص روی سنجاق (مجموعه 63 داستان کوتاه کوتاه) او ملکه 1 دنیای کهنه و قدیمی بود که اجدادش را با گیوتین در مرکز پاریس گردن زده بودند و من 1 تیرباران شده cracow طراح مد تازه به دوران رسیده بودم که اجدادم در حول و حوش شهر کراکو بودند. اما گور پدر این چیزها، مهم این بود که عاشق هم بودیم...
مرگ دنتون و داستان‌های دیگر
مرگ دنتون و داستان‌های دیگر خب دیگر، کارمان با خبر بد تمام شد. رخ به رخ آن ایستادیم و بلایی سرمان نیامد. نه آسیبی دیده‌ایم و نه خونی از بدنمان می‌آید. دچار سوختگی هم نشده‌ایم. کفش‌هایمان هنوز صاحب دارند. آفتاب می‌تابد، پرندگان می‌خوانند و دلیلی ندارد که خوش و خرم نباشیم. خبرهای بد ـ انفجارها، نشتی نفت، نسل‌کشی، قحطی و موارد دیگر ـ بیشتر اوقات ...
داستان امروز ایران 1
داستان امروز ایران 1
خانه رو‌به‌رویی
خانه رو‌به‌رویی جوکی وقتی از پنجره‌اش بیرون را نگاه کرد، لرزه به تنش افتاد. خانه رو‌به‌رویی آن طرف خیابان را زن بی‌حیایی گرفته بود. پاسی از شب گذشته، مردها می‌آمدند و در خانه را می‌زدند، اگر جشن و تعطیلات بود، بعدازظهرها هم پیداشان می‌شد. گاهی روی ایوان خانه‌‌اش لم می‌دادند، سیگار می‌کشیدند، توتون می‌جویدند و توی گنداب‌ رو تف می‌انداختند. هر فسق ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها