سرپناه بارانی از آن دسته رمانهایی است که جوجو مویز در آن احساسات صادقانه و کشمکشهای درونی شخصیتهای داستانش را در نهایت چیرهدستی به تصویر میکشد. داستان از چند زاویه به بررسی احساسات سابین، مادر و مادربزرگش میپردازد. سابین که در لندن بزرگ شده، هیچ علاقهای به زندگی روستایی ندارد. در آغاز هیچ چیز، به خوبی پیش نمیرود. تا اینکه... اما بعد از شش سال زندگی کردن با جف، سر و کله جاستین پیدا شد. کسی که باعث شد بخش زنانه وجود کیت که سالها در خواب بود، چون آتشفشانی جوشان فوران کند....