رمان خارجی

کشتی نوعروسان

(The ship of brides)

انتظار نداشتم که هرگز دوباره او را ببینم آن‌ هم در یک چنین جایی. خیلی وقت بود او را در ته ذهنم پنهان کرده بودم. حضور فیزیکی او مرا شوک‌زده نکرد بلکه غم و اندوهی که در چهره‌اش بود مرا به شدت لرزاند. پیر و سالخورده شده و دیگر خبری از آن شکوه و زیبایی جوانی در وجودش نبود. راستش را بخواهید دیدن او در این وضعیت مرا به یاد فناپذیری خودم انداخت. هرگز گمان نمی‌کردم در چنین وضعیتی با او روبرو شوم اما وقتی یاد دورانی می‌افتم که با هم پشت سر گذاشته‌ایم به سرنوشت اعتقاد پیدا می‌کنم آن هم بعد از سال‌ها دوری...

محسن خادمی
میلاد
9786005744460
۱۳۹۶
۴۴۸ صفحه
۱۷۰۴ مشاهده
۰ نقل قول
جوجو مویز
صفحه نویسنده جوجو مویز
۳۰ رمان پائولین سارا جو مویس و در ۴ اوت سال ۱۹۶۹ در لندن، انگلستان متولد شد. او در رویال هالووی (Royal Holloway) دانشگاه لندن (University of London)و کالج نیو بدفورد دانشگاه لندن (Bedford New College) تحصیل کرد. در سال ۱۹۹۲ او برنده یک بورس مالی از روزنامه ایندیپندنت برای شرکت در دوره کارشناسی ارشد روزنامه‌نگاری در دانشگاه شهر (City University) در لندن شد. او پس از آن به مدت ۱۰ سال (به جز یک سالی که در هنگ کنگ برای ساندی مورنینگ ...
دیگر رمان‌های جوجو مویز
تک و تنها در پاریس و مجموعه داستان‌های دیگر
تک و تنها در پاریس و مجموعه داستان‌های دیگر آخر هفته پر از ماجرا، آزادی، خنده، عشق، دلدادگی و ... نل تمام زندگی‌اش طبق برنامه‌ریزی قبلی پیش می‌رود؛ او هرگز به پاریس نرفته است، اما وقتی علی‌رغم قرار و مدارهای قبلی با نامزدش، سر و کله او پیدا نمی‌شود، خود را می‌بازد و... ولی نل تک و تنها در پاریس فرصت پیدا می‌کند تا نگرش خود را به زندگی ...
دشت ستاره‌ها
دشت ستاره‌ها نویسنده کتاب من پیش از تو، جوجو مویز، این بار شما را به خواندن داستان نفس‌گیر پنج زن فوق‌العاده و ماجراهای خواندنی‌شان در لابه‌لای کوه‌های سر به فلک‌کشیده ایالت کنتاکی دعوت می‌کند. آلیس رایت به امید فرار از زندگی ملال‌آورش در انگلستان با بنت فن کلیو خوش‌تیپ آمریکایی ازدواج می‌کند. اما خیلی زود متوجه می‌شود که محل زندگی جدیدیش به ...
هنوز هم من
هنوز هم من تلفنم رو از جیبم کشیدم بیرون و عکس‌ها رو رد کردم تا به عکس‌های مورد علاقه‌م از سم رسیدم که با یونیفرم سبز تیره‌ش روی تراس نشسته بود. تازه کارش تمام شده بود و چای می‌نوشید، در حالی که به من لبخند می‌زد. خورشید پایین پشت سرش بود و یادم می‌آد که داشتم به خورشید نگاه می‌کردم که چطوری پایین ...
باز هم من
باز هم من روزی روزگاری، دختری کوچک در این دنیا زندگی می‌کرد. او خیلی شاد بود یا دست کم خودش به خودش می‌گفت که خیلی شاد است. او مانند بسیاری از دخترهای دیگر بود، دوست داشت تلاش کند تا متفاوت به نظر برسد، شبیه کسی که خودش نبود؛ اما مانند بسیاری از دختران دیگر، زندگی مسیر او را تغییر داد و به جای ...
مشاهده تمام رمان های جوجو مویز
مجموعه‌ها