طبیب کشته شده است و بانو یکی از معدود نجاتیافتگان شکست فجیع گروهان سیاه در جنگ دجاگوره، درصدد گرفتن انتقام از اربابان سایه است و برایش مهم نیست این کار به چه قیمتی تمام شود. اما در حین گردآوری نیروی جدید از میان باقیمانده مردم تاگلیوس، مکتبی پر از رمز و راز، باستانی و آدمکش دست یاری به سویش دراز میکند؛ مکتبی حرفهای و قابل اعتماد که در ظاهر با اهداف بانو همخوانی دارد. در همین زمان، جایی در دوردست اربابان سایه برای یکدیگر و برای دنیا توطئه در سر دارند: طلسمهایی شوم را درهم میآمیزند که به قلب تاگلیوس راه یافته است. از سویی دیگر در بیشهای پنهان، فردی آسنا آرامآرام به هوش میآید. و پی میبرد که اسیر مردهای متحرک و بی سر است...