مجموعه داستان خارجی

مجموعه داستان بید کور زن خفته 2

(blind willow sleeping woman)

بید کور از بیرون خیلی کوچک است، اما ریشه‌هایی عمیق دارد. رشد ظاهری آن بعد از مدتی متوقف می‌شود، اما ریشه‌ها زیر زمین بزرگ می‌شوند و تا ژرفایی بی‌انتها ادامه می‌یابند. انگار به جای نور تاریکی باعث رشدشان می‌شود. و سرانجام در یک شب توفانی زمین دهان باز می‌کند و آن دریای تاریکی جاری می‌شود. ساحل پر از چیزهایی است که امواج با خود آورده‌اند: خرچنگ‌ها، شب‌پره، اسفرود، آینه و چاقوی شکار و سنگی که حرکت می‌کند... مرد هفتم در ساحل ایستاده و فقط تماشا می‌کند. امواج می‌آورند و امواج می‌برند: کودکی را به نور، دیگری را به توفان‌های خلیج هانالی. دختر جشن تولد شمع را خاموش می‌کند، معدن فرو می‌ریزد. تونی تاکیتانی و مرد یخی در خاطرات کوه یخ گم می‌شوند، یک عمه بینوا به جایی می‌رود که ممکن است آن‌جا پیدایش کند، زیرا میمون شیناگاوا اسم آدم‌ها را می‌دزدد... شاید آن‌جا سال اسپاگتی باشد، شاید هم سال ظهور و سقوط کیک‌های شارپی به وقت کاپیتالیسم معاصر...

9786008173267
۱۳۹۶
۲۶۷ صفحه
۵۱۳ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
هاروکی موراکامی
صفحه نویسنده هاروکی موراکامی
۷۶ رمان موراکامی در ۱۲ ژانویه ۱۹۴۹ در کیوتو ژاپن به دنیا آمد. در سال ۱۹۶۸ به دانشگاه هنرهای نمایشی واسدا رفت. در سال ۱۹۷۱ با همسرش یوکو ازدواج کرد و به گفته خودش در آوریل سال ۱۹۷۴ در هنگام تماشای یک مسابقه بیسبال، ایده اولین کتاب‌اش به آواز باد گوش بسپار به ذهنش رسید. در همان سال یک بار جاز در کوکوبونجی توکیو گشود. در سال ۱۹۷۹ اولین رمانش به آواز باد گوش بسپار منتشر شد و در همان سال جایزه ...
دیگر رمان‌های هاروکی موراکامی
بعد زلزله (مجموعه 6 داستان)
بعد زلزله (مجموعه 6 داستان) چند روزی بعدتر وقتی جونکو عصری داشت در ساحل قدم می‌زد، میاکی را دید که تنهایی گرم برپا کردن آتشی است، آتش کوچکی از کنده‌هایی که خودش جمع کرده بود. جونکو با میاکی سلام و احوال‌پرسی کرد و بعد پای آتش بهش ملحق شد. او که می‌ایستاد زوج خوبی می‌شد برایش، جونکو چند اینچ برایش بلندتر بود. 2 تایی خوش ...
پین‌بال 1973
پین‌بال 1973 تاکسی گرفتم و خانه که برگشتم، دیگر تقریبا نصفه‌شب بود. دوقلوها روی تخت بودند و حل کردن جدول هفته‌نامه‌ای را تمام کرده بودند. عین ورق کاغذ سفید بودم و بوگند مرغ یخ‌زده می‌دادم. لباس‌هایم را انداختم توی لباس‌شویی و جست زدم توی حمام تا مفصل و طولانی خودم را بشویم. بعد 30 دقیقه بودن زیر آب داغ، حس کرده‌ام آماده‌ام ...
از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم
از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم خوشحالم که طی این همه سال، تحت هر شرایطی، از دویدن دست بر نداشته‌ام. دلیل خوشحالی‌ام آن است که رمان‌هایم را دوست دارم. حالا هم سخت مشتاقم که ببینم رمان بعدی چه از کار در خواهد آمد. من نویسنده‌ای هستم با محدودیت‌های خاص خود ـ آدمی ناکامل با یک زندگی ناکامل و محدود ـ و اگر هنوز هم چنین حسی ...
1 عضو غیروابسته
1 عضو غیروابسته «من اون‌قدر دوستش دارم که تمام چیزایی که تا حالا برام لذت‌بخش بودن، دیگه در نظرم خسته‌کننده و مسخره‌ان؛ دیگه دلم نمی‌خواد ورزش کنم؛ حوصله ندارم برم لباس بخرم؛ حتی می‌ترسم بشینم پشت پیانو، درش رو باز کنم؛ دیگه میلی به غذا خوردن ندارم؛ ساکت می‌شینم و فقط نگاه می‌کنم. اگر قلب اون بزنه قلب من هم این‌جا می‌زنه؛ درست ...
نفر هفتم
نفر هفتم گفتم:« آره. اما ببین، من هیچ‌وقت یه زرافه رو در حال بچه به دنیا آوردن، یا حتی وال‌ها رو در حال شنا ندیدم. پس چرا بچه کانگورو این‌قدر باید مهم باشه؟» « واسه این‌که یه بچه کانگوروئه، همین.» تسلیم شدم و شروع کردم به ورق زدن روزنامه. هیچ‌وقت نتوانسته‌ام دخترها را در بحث مغلوب کنم.
مشاهده تمام رمان های هاروکی موراکامی
مجموعه‌ها