نمایش‌نامه

خوشحالم که شناختمت

(Good to know you)

آره، اون وقتی که من شارلینو حامله بودم... همه دنبال زایمان «طبیعی» بودن. حتا مردها. شوهر اون‌موقعم اصرار داشت باهام بیاد سرکلاسم، همراهم ورزش کنه، می‌گفت دلش می‌خواد «همه‌چیو تقسیم کنیم». دارم بهت می‌گم، درده بین‌مون مشترک بود. همه‌مون مشتاق بودیم مامان خوبه باشیم - نشون بدیم از پسش برمی‌آیم. منم که آماده بودم واسه یه تجربه «پر رمز و راز» - که البته مطلقا هم اتفاق نیفتاد. اتفاقی که افتاد این بود: چهار صبح پا شدم برم دستشویی و خدایا، دردهای زایمان شروع شد - زود به زود هم - هر سه چهار دقیقه... نه هر بیست دقیقه‌ای که بهمون گفته بودن. و...

بهرنگ رجبی
نیلا
9786005140378
۱۳۹۶
۱۲ صفحه
۱۰۴۸ مشاهده
۰ نقل قول
جویس کرول اوتس
صفحه نویسنده جویس کرول اوتس
۱۶ رمان Joyce Carol Oates is a recipient of the National Book Award and the PEN/Malamud Award for Excellence in Short Fiction. She is also the recipient of the 2005 Prix Femina for The Falls. She is the Roger S. Berlind Distinguished Professor of the Humanities at Princeton University, and she has been a member of the American Academy of Arts and Letters since 1978. Pseudonyms ... Rosamond Smith and Lauren Kelly.

دیگر رمان‌های جویس کرول اوتس
صداهای درهم
صداهای درهم صدا: در باب جنایت (با این فرض که جنایت امری انتزاعی‌ست)، حس گریزناپذیری وجود دارد مبنی بر این که هویت قاتل همیشه شناسایی می‌شود. قبل از این حس، احساساتی متناقض به سراغ انسان می‌آید و نوع بشر هم از تناقض می‌ترسد و هم از آن نفرت دارد. آقا و خانم گالیک، اهل لیک پوینت نیوجرسی، ممکن است نظرتان را در ...
سیاهاب
سیاهاب جویس کرول اوتس داستانی تکان‌دهنده را که به صورت اسطوره‌ای آمریکایی درآمده است پیش روی خود می‌گذارد و از آن رمانی پر قدرت و و بهت‌انگیز درباره‌ی قدرت سیاسی می‌آفریند. او در این اثر که ((سیاهاب)) نام می‌گیرد، خواننده را با روایتی ماهرانه به دنیای گذشته و حال و نیز تن و جان قهرمان خود می‌برد. کلی کلیهر ((دختر خوب)) و ...
قربانی
قربانی ادنتا فرای زن میان‌سال سیاه‌پوستی است که پریشان‌ احوال خیابان‌ها را در جست‌وجوی دختر چهارده‌ساله‌اش می‌گردد؛ دختری که روز بعد وقتی دست‌ و پا بسته در زیرزمین یک کارخانه متروکه پیدا می‌شود، ادعا می‌کند مورد تعرض گروهی قرار گرفته است. داستان «قربانی» به پرونده‌ای حل‌ نشده در نیویورک دهه 80 می‌پردازد و در هر فصل از کتاب ماجرا ...
چشمان همیشه هشیار
چشمان همیشه هشیار سال‌ها بعد، از آن به گذر یاد می‌کنم. شاید همان کاری بود که مادرم هم می‌کرد، گذر. از سرزمینی آشنا به سرزمینی ناآشنا. گذر از جایی که مردم تو را آنجا می‌شناسند، به جایی که مردم گمان می‌کنند تو را آنجا می‌شناسند.
وقتی دختر کوچکی بودم و مادرم مرا نمی‌خواست
وقتی دختر کوچکی بودم و مادرم مرا نمی‌خواست حالا همه‌شون مرده‌ن. همه‌شونو دوست داشتم، ولی... من تنها کسی‌ام که باقی مونده‌م. گاهی اوقات فکر می‌کنم: روح آدم عینا کبریتیه که آتیش گرفته! یه مدت شعله می‌کشه و بعدش... و بعدش دیگه همین. حالا دیگه خیلی گذشته، ولی من هنوز یادمه یه گوشه قایم شده بودم که گریه کنم. موقعی که دختر کوچیکی بودم و مادرم منو نمی‌خواست.
مشاهده تمام رمان های جویس کرول اوتس
مجموعه‌ها