رمان ایرانی

رفت ایستگاه و منتظر ماشین شد. نه خبری از مینی‌بوس بود، نه روی نیمکت انتظار کسی دیده شد. صدایی از پشت سرش شنید. برگشت و مردی را توی پیاده‌رو دید که پیر و فرسوده مچاله شده بود و چندک زده بود روی زمین. بقچه‌ای را بغل زده بود و چشمانش خالی از گرمی زندگی بود. ((منتظر مینی‌بوس هستی؟)) ((آره می‌خوام برم شهر. باید یه سر برم اداره.)) ((ماشین رفته ولی هنوز برنگشته. منم منتظرش هستم.)) ((خیلی وقته این‌ جایی؟)) لباس‌های پیرمرد رنگ و رورفته و پوسیده به نظر می‌رسید. انگار نور تند و مستقیم سالیان تار و پودش را به نیش کشیده باشد، کافی بود دست بهشان بزنی تا از هم وا بروند. پیرمرد سرش را خاراند و دستش را توی بقچه کرد و نان خشکی بیرون آورد و سق زد. چق‌چق جویدن نان خشک در فضای خالی و سوت و کور میدان‌گاه پیچید و در دل شیری کور مه فرو رفت. گفت: ((یادم نمی‌آید. شاید خیلی وقته این‌جا باشم. آره. آره. وقتی اومدم این‌جا جوون بودم. خیلی جوون. راستشو بخوای می‌خواستم برم خواستگاری یه دختر. آخه اون وقتا که توی شهر کار می‌کردم عاشقش شده بودم.))

هیلا
9786005639827
۱۳۹۶
۲۲۴ صفحه
۱۵۶ مشاهده
۰ نقل قول
احمد درخشان
صفحه نویسنده احمد درخشان
۳ رمان René Goscinny was a French author, editor and humorist, who is best known for the comic book Astérix, which he created with illustrator Albert Uderzo, and for his work on the comic series Lucky Luke with Morris (considered the series' golden age).

Series:
* Asterix
دیگر رمان‌های احمد درخشان
تغییر مسیر باد قدغن است
تغییر مسیر باد قدغن است ناگهان صدای چرخیدن کلید در قفل آمد و در هال باز شد. ما از هم جدا شدیم و لبخند زدیم.برای لحظه‌ای فکر کردیم بازی نشا‌ط‌انگیز تازه‌ای پیدا کرده‌ایم. پسر صاحب‌خانه بود. پسری جوان و قوی‌هیکل. زیرچشمی نگاهی به ما کرد و رفت و بعد هم صدای برخورد کفش‌ها با پله‌ی آهنی آمد. زنم خندید و به طرف آشپزخانه رفت. قوسی ...
مرده نو
مرده نو دختر و پسری بالای سرم ایستاده‌اند. هردو جوان و کم‌سن و سال‌اند. از زیبایی دختر یکه می‌خورم. خم می‌شود و انگشتش را روی قبرم می‌گذارد. موهای طلایی‌اش را باد با لذت به دست می‌گیرد نوازش می‌کند به حرکت درمی‌آورد و دوباره روی شانه‌اش می‌ریزد. نسبت نزدیکی با شما داشتن؟ خودم‌ام... ناباورانه نگاهم می‌کند. چشم‌های عسلی زیبایش مردد می‌ماند بین من و سنگ قبر. بیست ...
مشاهده تمام رمان های احمد درخشان
مجموعه‌ها