تو را آوردهاند در منزلی مشرف به خیابان دردار. جایی به ظاهر امن. از بیکجایی از هر بیغولهای سر درآوردهای. عرض دو ماه چند سوراخ موش عوض کردهای؛ یکی به تنگی لانه زنبور، یکی به درندشتی نخجیر. مانده در لولهنگ جاگیرت کنند که هنوز نکردهاند. این یکی زیادی بزرگ است؛ با سه دروازه دررو که دو درش سر به خیابان دارد. حسین مخفیگاهت را پیدا کرد و آوردت. گفت، مال وکیلی است عضو کمیته حزب. نگفت اوضاع بدطور لیز و گیج است. از قال و مقال جریدهها معلوم بود. گفت تعیین وکلای مدافع را بگذار به عهده ما. تو ولی دلامن نیستی.