رمان خارجی - خاور میانه

اسکندر

(Iskender)

ماجراهای رمان اسکندر در ترکیه و انگلستان رخ می‌دهد و درباره فردی به همین نام است که درگیر یک قتل می‌شود و به زندان می‌افتد. داستانی درباره خانواده، مهاجرت، عشق، وفاداری و خیانت که نشان می‌دهد می‌توان کسی را صمیمانه دوست داشت و در عین حال به او آسیب زد. اسکندر پایانی غافلگیر کننده و شوک آور دارد؛ کسی که اسکندر به جرم کشتنش به زندان افتاده در واقع زنده است...

قطره
9786001199394
۱۳۹۶
۵۱۲ صفحه
۴۸۳ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
الیف شافاک
صفحه نویسنده الیف شافاک
۳۶ رمان الیف شفق یک نویسنده ترک‌تبار است. وی رمان‌هایی به انگلیسی و ترکی و فرانسوی منتشر کرده است. شفق دو رمان به انگلیسی نوشته است که بخاطر اشاره به نسل‌کشی ارمنیان در رمان دومش به نام حرام‌زاده استانبول (The Bastard of Istanbul) از سوی دادگاه‌های ترکیه به جرم "اهانت به ترک بودن" متهم شد. پرونده او در ژوئن ۲۰۰۶ بسته شد ولی در ژوئیه همان سال دوباره گشوده شد و وی با احتمال سه سال زندان روبرو شد. مترجم و ناشر او ...
دیگر رمان‌های الیف شافاک
شیر سیاه
شیر سیاه این کتاب با شیر سیاه و جوهر سفید نوشته شده ـ معجونی از قصه‌گویی، مادرانگی، عشق به سفر و افسردگی که چند ماهی در دمای اتاق تقطیر شده است. الیف شافاک (الف شفق) نویسنده پیشرو ترکیه با دنیا آمدن نخستین فرزندش گرفتار بحران روانی ژرفی می‌شود. طاعون احساس گناه و دلهره و اضطراب و سردرگمی درباره نقش تازه مادری به جانش ...
دختری که اسمش را دوست نداشت
دختری که اسمش را دوست نداشت در یک شهر بزرگ، توی کوچه‌ای دلباز، در طبقه سوم آپارتمانی آبی رنگ، دختربچه‌ای زندگی می‌کرد. موهایش تابستان زرد رنگ می‌شد و پاییزها به قهوه‌ای مایل به سرخی درمی‌آمد. عاشق کتاب خواندن، موزیک گوش کردن، فیلم دیدن، نقاشی، توپ بازی، طناب بازی، پختن کیک شکلاتی، فرنی و شربت آبلیمو بود اما یک چیز مهم بود که هیچ دوست نداشت: اسمش!
بهترین زمان مردن
بهترین زمان مردن چه کسی غریبه واقعی است؟ کسی که در یک کشور زندگی می‌کند و می‌داند که متعلق به کشوری دیگر است یا کسی که در کشورش مانند غریبه‌ها زندگی کرده و نمی‌داند که دقیقا به کجا تعلق دارد؟ "بهترین زمان مردن" پنجمین اثر الیف شافاک، رمان‌نویس معروف زن ترکیه است، این اثر که با یک حکایت از "مثنوی معنوی" آغاز می‌شود ...
طریقت عشق (روایتی از عشق پرشور مولانا و شمس)
طریقت عشق (روایتی از عشق پرشور مولانا و شمس) به یاد دارم سال‌ها قبل شور نوشتن زمانی در دلم افتاد.شریعت عشق. اما جسارت نوشتنش را در خود نیافتم. زبانم لال و نوک قلبم کور شد. در پی خوردن 40 تنور نان رفتم. دنیا را گشتم، انسان‌ها را شناختم، حکایت‌هایی شنیدم. بسیار بهار بر من گذشت نانی در تنورها نماند و من هنوز در عشق چون کودکی بی‌تجربه بودم.
3 دختر حوا
3 دختر حوا -
مشاهده تمام رمان های الیف شافاک
مجموعه‌ها