رمان خارجی - روسیه

همسر و نقد همسر

دیروقت بود و آن دو شکارچی، درست در حاشیه دهکده میراناسیتسکی و در انباری کدخدا پراکوفی بیتوته کردند. یکی دامپزشکی بود به نام ایوان ایواناویچ و دیگری معلمی به نام بورکین. ایوان ایواناویچ فامیلی مرکب و عجیب و غریبی داشت به نام چیمشای هیمالیایی که هیچ به او نمی‌آمد؛ برای همین در کل ناحیه صرفا با همان نام و نام پدر - ایوان ایواناویچ - صداش می‌زدند؛ در حومه شهر، در یک مزرعه پرورش اسب، زندگی می‌کرد و حالا آمده بود شکار تا به اصطلاح از هوای پاک بهره‌مند شود. و...

9786004362337
۱۳۹۶
۵۰۰ صفحه
۳۱۸ مشاهده
۰ نقل قول
آنتوان چخوف
صفحه نویسنده آنتوان چخوف
۷۶ رمان آنتون پاولوویچ چِخوف داستان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس برجستهٔ روس است. هر چند چخوف زندگی کوتاهی داشت و همین زندگی کوتاه همراه با بیماری بود اما بیش از ۷۰۰ اثر ادبی آفرید. او را مهم‌ترین داستان کوتاه‌نویس برمی‌شمارند و در زمینهٔ نمایش‌نامه‌نویسی نیز آثار برجسته‌ای از خود به جا گذاشته‌است و وی را پس از شکسپیر بزرگترین نمایش نامه نویس میدانند. چخوف در چهل و چهار سالگی بر اثر ابتلا به بیماری سل درگذشت. چخوف نخستین مجموعه داستان‌اش را دو سال پس از ...
دیگر رمان‌های آنتوان چخوف
دوئل و چند داستان دیگر
دوئل و چند داستان دیگر یازده داستان این مجموعه بازتابی است از اندیشه‌های ژرف نویسنده‌یی که دانشکده پزشکی را به پایان برده و در عصر روشنگری و سلطه نگرش علمی دارای جهان‌بینی واقعگرایانه‌یی است که از منظر دانش روز به وقایع روزگار خویش می‌نگرد و آن‌چه را می‌بیند و دریافت می‌دارد، قصه می‌کند. بلندترین داستان این مجموعه یعنی «دوئل» نام خود را به‌ عنوان کتاب ...
داستان ملال‌انگیز
داستان ملال‌انگیز آخرین ماه‌های زندگی‌ام که به انتظار مرگ می‌گذرد به نظرم بسیار طولانی‌تر از تمام عمرم می‌رسد. قبلا هیچ‌گاه نمی‌توانستم مثل حالا با گذشت آهسته زمان کنار بیایم. پیش از این وقتی انتظار قطار را می‌کشیدم یا سر جلسه امتحان بودم یک ربع ساعت برایم در حکم ابدیت بود ولی حالا می‌توانم تمام شب بی‌حرکت روی تخت دراز بکشم و با ...
دوستان ما بد زندگی می‌کنیم (گزیده‌ای از داستان‌های کوتاه نمایشی)
دوستان ما بد زندگی می‌کنیم (گزیده‌ای از داستان‌های کوتاه نمایشی) به هنگام بالا رفتن از پله‌ها،‌ با خود می‌گفت:«اینجا رو ببین، مثل اینکه داری از طویله چهارپاها به خونه معشوقه‌ات می‌ری! همه‌جا رو برق انداختند، فرش پهن کردند، آدم می‌ترسه پاش رو زمین بذاره.»
بانو با سگ ملوس و داستان‌های دیگر
بانو با سگ ملوس و داستان‌های دیگر چخوف، آنا سرگه‌یونا را تنها با چند کلمه توصیف می‌کند: میانه بالا، مو طلایی، با سگی سفید. ولی این زن پاک، فروتن و محجوب که هیچ‌چیز قابل توجه زیادی در ظاهر او وجود ندارد محبوب دلفروز، شادی‌آور و سعادت‌بخش گوروف است. عشق این زن، چشمان گوروف را می‌گشاید و پی می‌برد که زندگی‌اش زیر و زبر شده است و دیگر ...
دایی وانیا
دایی وانیا پروفسور سربریاکوف،‌ دانشمندی میان‌مایه و متظاهر، سال‌هاست که با جان کندن دخترش سونیا و برادرانش ایوان که اداره ملکی را که از زن مرحومش به میراث برده به عهده دارند، زندگی بی‌دغدغه‌ای را می‌گذراند. سربریاکوف حالا با یلنا، دختر جوانی که مجذوب شهرت او شده، ازدواج کرده است. بی‌قراری یلنا و خودخواهی سربریاکوف کار اداره ملک را مختل می‌کند و ...
مشاهده تمام رمان های آنتوان چخوف
مجموعه‌ها