رمان خارجی - شرق دور

سگی که می‌خواست خورشید باشد (به همراه 13 قصه دیگر از مردم آسیا)

روزی بود و روزگاری. مرد جوانی بود که با مادر پیرش توی دهی زندگی می‌کرد. با این که این مادر و فرزند از طایفه برهمن‌ها بودند،‌ از مال دنیا چندان بهره‌ای نداشتند. دار و ندارشان فقط یک کلبه کوچک بود و یک وجب زمین که تویش سبزی می‌کاشتند. بزرگ‌ترین آرزوی مادر این بود که پسرش زن بگیرد. سن و سالش بالا بود و دلش می‌خواست عروسی داشته باشد که کمک حالش باشد. این بود که دائم به پسرش می‌گفت‌ :«کی باشد که ببنیم تو زن گرفته‌ای! کی باشد ببینم عروسی برایم آورده‌ای که زیر دست و بالم را بگیرد.» جوان هم خوشی و آسودگی مادرش را آرزو می‌کرد، اما آن قدر دستش خالی بود که نمی‌توانست خرج عروسی را جور کند.

محمد هدایی
9789643379254
۱۳۹۶
۱۴۰ صفحه
۱۰۹ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
10 سپتامبر
10 سپتامبر دیروز تلفن‌ات مرد. تنها آدم‌ها نیستند که می‌میرند... شماره‌های تلفن هم می‌میرند. هر کسی اعداد مهم در زندگی ‌اش را فراموش می‌کند: شماره پاسپورت، شماره پلاک آخرین ماشینی که خریده، شماره پلاک ماشین دوستش، مسافت زمین تا ماه و آمار مردم شهری که آنجا زندگی می‌کند. من نیز همان اعداد را فراموش کرده‌ام و به غیر از آن پنج رقم. ...
سالم زیبا و لطیف
سالم زیبا و لطیف اگر یکی بیاید موهای دستش را بتراشد، یقین دارم می‌تواند چند قلم‌مو بسازد. شاید برحسب اتفاق قلم‌مو بیفتد دست نقاش هنرمندی از سردرد، طرحی تاریخی بیندازد روی بوم. عکس آدم گم‌نامی یا هر چیز دیگری که ممکن است مقدس باشد.
زنی که منم نامش زهراست
زنی که منم نامش زهراست مه نشسته بود میان نخل‌ها. دمدمه‌های صبح بود که تو می‌خواستی بیایی دست زنی را که من بوده‌ام بگیری. از میان آب‌های هور ببری. از دود آتش دور کنی. طافت طاق شده بود و آنقدر تیز آمدی که گوشه لباس بلند سفیدت که سرخ شده نمی‌بینی، نمی‌بینی که زخمی شدی و ...
مردی پر از ماهی گلی و 8 داستان دیگر
مردی پر از ماهی گلی و 8 داستان دیگر از کدام شهر آمدی؟ مشهد روی کارت می‌نویسد: «آهو» و زیر آن امضایی می‌زند و کارت را به دستم می‌دهد. اتوبوس منتظر من و دو دختر دیگر است. در صندلی جاگیر می‌شوم و لبخند می‌زنم. دیدی که شد مادر، پیدایش می‌کنم. با همان یک نشانه. کاغذی از کیفم بیرون می‌آورم. از کنار تاخوردگی جمله‌ای پیداست: «... که ضامن شد تا ...
قصه‌ها و داستان‌های جانی رداری
قصه‌ها و داستان‌های جانی رداری کتاب حاضر شامل 54 قصه و افسانه است که از 4 مجموعه این نویسنده به نام‌های اشتباه‌های جورواجور، قصه‌های جادویی، قصه‌های رنگارنگ و قصه‌های تلفنی انتخاب و به فارسی ترجمه شده‌اند.
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها