مجموعه داستان ایرانی

زنده‌ایم یا زندگی می‌کنیم (70 داستان ناب که به شما خرد و انگیزه می‌بخشد) مجموعه داستان

ترس‌هایت را بلاک کن. تک تک داستان‌های این کتاب با وسواس همیشگی من انتخاب شده تا آن را به یک اثر قدرتمند و اثرگذار تبدیل کند. من این قول را به شما می‌دهم که با خواندن این کتاب روح و روان‌تان جلا یابد و یک قدم به زندگی واقعی و بدون ترس نزدیک‌تر شوید. اگر به دنبال آرامش و رشد درونی، بیداری معنوی و موفقیت در زندگی هستید، اتفاقی نیست که هم‌اینک هستی این کتاب را در دستان شما قرار داده است. بعد از 20 سال فعالیت در حوزه توانمندسازی فردی و غنی‌سازی زندگی هنوز «قصه‌درمانی» را یک ابزار قدرتمند برای آفرینش زندگی ناب و بامعنا می‌دانم. فرصت مطالعه این کتاب را از دست ندهید.

بهار سبز
9786008124658
۱۳۹۶
۱۸۸ صفحه
۷۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مسعود لعلی
درون تو طلاست
درون تو طلاست با صدای: کامبیز خلیلی «شبی، برف فراوانی آمد و همه ‌جا را سفیدپوش کرد. دو پسر کوچک با هم شرط بستند که از روی یک خط صاف، از راهی عبور کنند که به مدرسه می‌رسید. یکی از آنان گفت: «کار ساده‌ای است!»، بعد به زیر پای خود نگریست که با دقت گام بردارد. پس از پیمودن نیمی از مسافت، سر خود ...
از موج تا اوج (قصه‌هایی برای از بین بردن غصه‌ها 65 داستان هوش معنوی و حکایات عرفانی)
از موج تا اوج (قصه‌هایی برای از بین بردن غصه‌ها 65 داستان هوش معنوی و حکایات عرفانی) یک روز علامه جعفری سوار تاکسی شده بودند در مسیر راه نفس عمیقی میکشه و از ته دل می‌گه: ای خدای من!! راننده تاکسی با اعتراض میگه یه جوری میگی ای خدای من که انگار فقط خدای شماست. ایشان در جواب فوراً دو بیت از سعدی می‌خواند چنان لطف شامل هر تن است که هر بنده گوید خدای من است چنان کار هرکس ...
از آسمان طلا می‌بارد (داستان‌های واقعی و فوق‌‌العاده جذاب از جذب آرزوها و ثروت)
از آسمان طلا می‌بارد (داستان‌های واقعی و فوق‌‌العاده جذاب از جذب آرزوها و ثروت) داستان‌های قانون جذب در این کتاب تجربه بهترین مربیان در زمینه توسعه و رشد فردی از سرتاسر جهان گردآوری شده است. آن‌ها از داستان‌های واقعی زندگی خود گفته‌اند. داستان‌های قانون جذب، توضیح داده‌اند چگونه با استفاده از تکنیک‌های مدیریت ارتعاشات شرایط و امکانات معجزه‌آسایی در زندگی‌شان ‌آورده‌اند.
پیام‌هایی از ملکوت
پیام‌هایی از ملکوت مردی در خانه‌ای که دچار حریق شده بود، خوابیده بود. امدادگران تلاش کردند، او را از طریق پنجره خارج کنند اما مقدور نبود. سعی کردند، او را از در به بیرون ببرند، باز هم ممکن نشد. چون او بسیار تنومند و سنگین بود. زمانی که همه مستاصل شده بودند، بالاخره یک نفر پیشنهاد کرد: او را بیدار کنید، خودش بیرون می‌رود! والش: ...
افتاده باش اما نه از دماغ فیل
افتاده باش اما نه از دماغ فیل مرد فقیری بود که همسرش کره می‌ساخت. آن زن کره‌ها را به صورت دایره‌های یک کیلویی آماده می‌کرد. مرد کره‌ها را به یکی از بقالی‌های شهر می‌فروخت و با پولی که به دست می‌آورد، مایحتاج خانه را می‌خرید. روزی مرد بقال به وزن کره‌ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. وزن هر کره 900 گرم بود. او ...
مشاهده تمام رمان های مسعود لعلی
مجموعه‌ها