فرمانده با خونسردی رفتن آنها را تماشا میکرد. او به همان اندازه که خودش را دچار مخاطره میکرد، دیگران را هم به خطر میانداخت. میگفت خیلیها کشته میشوند و این قانون جنگ است. اما افراد شجاع خیلی کمتر کشته میشوند...
دیدار
مجموعه حاضر منتخبی است از 20 داستان کوتاه نویسندگان ترکیه. داستانها از نویسندگان متعلق به دورههای مختلف ادبی ترکیه انتخاب شدهاند تا خواننده علاقهمند با خواندن داستانها شناخت نسبتا جامعی از داستاننویسی امروز ترکیه به دست آورد. وجه مشترک داستانها، نگاه خاص نویسندگانشان به شرق و سنتهای بکر و لزوم بازگشت به خویشتن است.
برج بلور (مجموعه داستانهای کوتاه آمریکای لاتین)
هر شب خواب ارلیندا را میدیدم. هر روز به دیدار او میرفتم و از بچهها برایش میگفتم و از خانهی جدیدمان به او میگفتم که دلم هوایش را کرده. هر هفته صلیب را بیرون می کشیدم و دوباره میکاشتم تا با نشست گل خم نشود و فرو نرود. از خانهی جدیدمان همه جا و همه چیز را میدیدم و به ...
عابر پیاده
کتاب حاضر مجموعهای از بهترین و خواندنیترین داستانهای کوتاه از نویسندگان جهانی است. نویسندگانی که همه خوانندگان داستانهای کوتاه آنها را به عنوان آثاری ماندگار ستودهاند.
بعضی زنها
آرچي مكلاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يكبار ميشنيد هرگز فراموش نميكرد. صدايي صاف و محكم. كلمهها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا ميكرد. آواز محزون و يكنواخت و بيپيرايهاش، چيزهايي را بيان ميكرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
بعضی زنها
آرچي مكلاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يكبار ميشنيد هرگز فراموش نميكرد. صدايي صاف و محكم. كلمهها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا ميكرد. آواز محزون و يكنواخت و بيپيرايهاش، چيزهايي را بيان ميكرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...