رمان خارجی - اسپانیا

عشق (نقل قول‌های منتخب از پائولو کوئیلو)

(Love)

عشق نه بزرگ است نه کوچک. عشق به سادگی خود عشق است. نمی‌توان آن را به سان جاده‌ای با متر و کیلومتر اندازه گرفت. اگر چنین کردی بدان که احساس ناب خود را با آنچه دیگران می‌گویند یا آنچه در امیدش بوده‌ای، قیاس کرده‌ای. با این کار تنها داستان‌های دیگران را شنوا خواهی شد و از ادامه مسیر خود باز خواهی ماند.

9789642368013
۱۳۹۶
۱۲۸ صفحه
۳۳۵ مشاهده
۰ نقل قول
پائولو کوئیلو
صفحه نویسنده پائولو کوئیلو
۶۳ رمان او در ۲۴ اوت سال ۱۹۴۷ در ریودوژانیرو برزیل به دنیا آمد. مادر او لیژیا خانه دار و پدرش مهندس بود.او وقتی نوجوان بود، می خواست یک نویسنده شود. پس از گفتن این موضوع به مادرش ، مادرش پاسخ داد "عزیز من، پدرتو یک مهندس است. او یک منطق گراست، انسانی منطقی با چشم اندازی بسیار مشخص از جهان. آیا تو واقعا می دانی اینکه تو یک نویسنده بشوی چه معنایی دارد ؟" پس از تحقیق، کوئلیو به این ...
دیگر رمان‌های پائولو کوئیلو
11 دقیقه
11 دقیقه ... و ناگهان... زن گناهکار شهر، حاضر شد... زنی که می‌دانست مسیح در خانه مرد فریسی در حال غذا خوردن است... بطری مرمرین محتوی معجون را برداشت. پشت سر او ایستاد. کنار پاهایش نشست... پاهایش را با اشک چشمانش شستشو داد... پاهایش را با موی سرش خشک کرد... پاهایش را بوسید... پاهایش را با معجون تقدیس کرد... مرد فریسی که او را ...
مبارزان راه روشنایی
مبارزان راه روشنایی
خاطرات 1 مغ
خاطرات 1 مغ به سفر می‌رویم و در جاده‌ای قدم می‌نهیم که پیشتر زائران بسیاری آن را درنوردیده‌اند و سفری است مقدس برای هر زائری و پائولوکوئیلو جاده یعقوبی را در پی یافتن شمشیرش می‌پیماید و در کنار راهنمایی که می‌کوشد او را هدایت کند درس‌هایی از زندگی می‌گیرد که به تنهایی قادر به درکشان نیست، و به راستی که زندگی سراسر تجربه ...
بریدا
بریدا این کتاب داستان یک دختر جوان ایرلندی است که در تلاش برای آموختن جادو برمی‌‌آید. جادو، جوهر اصلی این داستان است. در آغاز بریدا تصور صحیحی از جادو ندارد. برای آموختن جادو، سراغ استاد جادوگر، استاد سنت خورشید می‌رود که در یک جنگل ساکن است. اما نخست باید با سنت‌های جادو آشنا شود. در این کتاب، کوئیلو دو سنت جادوگری ...
پدران فرزندان نوه‌ها
پدران فرزندان نوه‌ها پدر روزنامه می‌خواند، اما پسرک مدام مزاحمش می‌شد. حوصله‌ی پدر سر رفت و صفحه‌ای از روزنامه را که نقشه‌ی جهان را نمایش می‌داد، جدا و قطعه قطعه کرد و به پسرش داد. بیا کاری برایت دارم. یک نقشه‌ی دنیا به تو می‌دهم، ببینم می‌توانی آن را دقیقا همان‌طور که هست بچینی؟ و دوباره به سراغ روزنامه‌اش رفت، می‌دانست پسرش تمام ...
مشاهده تمام رمان های پائولو کوئیلو
مجموعه‌ها